مردم مبارز کردستان!
با قریب گذشت نزدیک به دو سال از امضاء توافق نامه ننگین امنیتی دولتهای ایران و عراق، سرانجام پروسه اجرای مرحله اول یکی دیگر از مفاد احتمالی این توافق نامه به اجراء درآمد. در این مرحله جمعی از افراد و خانواده های کومه له مستقر در اردوگاه زرگویز علیا به عنوان شروع پروسه انتقال کامل ، به سورداش، مکانی در۴۰ کیلومتری زرگویز و در مجاورت شهر دوکان در اقلیم کردستان منتقل شدند. این جمع قرار است در محل جدید مستقر شوند، تا منازل و تاسیسات لازم در آن برای اسکان بقیه خانوادەها و افراد هم آماده شود. کە این رویداد از طریق رسانه های جمعی اقلیم کردستان و شبکه های اجتماعی انعکاس خبری وسیعی پیدا کرد و نگرانی هائی را در میان مردم کردستان ایران و بویژه خانوادەهای رفقای ما در داخل کشور دامن زده است. برای روشن شدن جزئیات این رویداد توجه مردم مبارز کردستان را به نکات زیر جلب می کنیم:
یک: ما طی ۳۰ سال گذشته، بارها و در هر فرصتی بر این واقعیت تاکید کرده ایم که اولا، به دلایل سیاسی ، مبارزاتی و اجتماعی روشنی اولویت ما نه مبارزه مسلحانه، بلکه گسترش مبارزات سیاسی و مدنی در کردستان ایران است. این سیاست از روی ارزیابی ما از تغییر شرایط اجتماعی، در ایران و کردستان ناشی شده است. اعتصاب عمومی تابستان سال ۱۳۸۴ در اعتراض به کشته شدن جنایتکارانه “شوانه سید قادری” در شهر مهاباد بویژه از این لحاظ که فراخوان این اعتصاب صرفا به دعوت کومه له ( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) صورت گرفت، در یک آزمون اجتماعی به ما این اطمینان خاطر را داد که راه درستی انتخاب کرده ایم.
دوم: مکان استقرار تشکیلات علنی ما در اقلیم کردستان متاسفانه همواره منطقه ای ناامن بوده است. تروریسم جمهوری اسلامی در این منطقه به شدت فعال بوده و صدها نفر از اعضاء و هواداران احزاب سیاسی اپوزسیون کورد مستقر در کردستان عراق و از جمله شماری از رفقای ما قربانی این تروریسم شده اند ، جانباخته اند و یا زخمی شده اند. اگر زیاد به گذشته دور بر نگردیم، در همین دوره شاهد ظهور داعش و گروههای اسلامگرای تند رو کردی نظیر جند الاسلام و انصار الاسلام و داعش و غیره بوده ایم که همه می دانند بویژه به خون سر کمونیستها تشنه هستند. از آنجا که این ناامنی هنوز بر قرار است ، ما حق دفاع از خود را برای خود مفروض می دانیم. بعلاوه داشتن سلاح در اقلیم کردستان و در عراق بطور کلی در چهارچوب ضوابط تعیین شده ، پذیرفته شده است. در قضیه خلع سلاح که این روزها بسیار بر سر زبانها است، ما مقادیر نسبتا انبوهی از سلاح های سنگین و نیمه سنگین خود را که سالها انبار کرده بودیم و برای ما کاربرد عملی نداشتند بە امانت در اختیار اتحادیه میهنی کردستان قرارداده ایم.
سوم: مفاد قرارداد امنی دولتهای ایران و عراق تا همین اکنون آشکار نشده است. تنها سخنگویان دو دولت در فرصتهای مختلف اشاراتی به محتوی آن داشته اند. که بخشی از این اظهارات در چهارچوب تبلیغات و جنگ روانی و غیره قرار می گیرد. اما به نظر می رسد که حد اقل انتقال اردوگاههای اپوزسیون به مکان دومی بخشی از این توافق نامه بوده باشد. طی گفتوگوهای مفصلی که در یکی دو سال گذشته با مسئولین اقلیم کردستان عراق داشته ایم، تلاش کردیم که آنها را متقاعد کنیم، موجبی برای انتقال این اردوگاهها وجود ندارد و تاکید کردیم که ما جدا از صرف نظر کردن انان ، مطابق سیاست عمومی خود اردوگاە را غیر نظامی کردە بودیم ، در نشستی که اخیرا نمایندگان ما و دو سازمان دیگری که به نام کومه له فعالیت می کنند، با هیاتی از جانب دولت عراق در شهر سلیمانیە داشتیم، آنها تنها انعطاف ملموسی که از خود نشان دادند این بود که رفقای ما می توانند به عنوان شهروند در شهرهای اقلیم کردستان ساکن شوند، بدین ترتیب گفتوگو به بن بست رسید. به دنبال آن گفتوگو و دیالوگ را با نمایندگان اتحادیه میهنی ادامه دادیم که تا بلکه به راه حلی میانی دست پیدا کنیم. در این آخرین مرحله گفتوگوها یادآور شدیم که اصرار جمهوری اسلامی بر گروههای اپوزسیون با این درجه از پیگیری ربطی به خطرات امنیتی که از اقلیم کردستان از طریق ما متوجه جمهوری اسلامی باشد، ندارد، بلکه بخشی از یک جنگ روانی است که بر علیه مردم کردستان ایران و بی اعتبار کردن هرچە بیشتر حکومت اقلیم کردستان عراق در دو سوی مرز براه انداخته شده است. رژیم ایران می خواهد مناسبات عاطفی و همبستگی تاریخی و مبارزاتی بین دو بخش یک ملت را تخریب کند. بدون شک دود چنین سیاستی به چشم اتحادیه میهنی کردستان هم خواهد رفت. ما تاکید کردیم که بنا به مصالح دراز مدت خودتان هم که شده است، نباید به ابزار اجرای این سیاست تبدیل شوید. متاسفانه این گفتوگوها هم سرانجام به بن بست رسیدند و علیرغم مقاومت دو ساله ما تصمیم به انتقال مرحله بندی شده کمپ های زرگویز ، بانە گەورە و زرگویزلە گرفته شد.
چهارم: علیرغم این رویداد اخیر، ما براین باور هستیم که حکومت اقلیم کردستان می تواند، از این پس نیز خط قرمزهائی برای درخواست ها و فشارهای جمهوری اسلامی و نمایندە آن دولت عراق تعیین کند. ما می دانیم که دولتهای ایران و عراق و ترکیه ، با اعمال این فشارها هدف مشترکی را تعقیب می کنند و در یک هماهنگی عملی با همدیگر کار می کنند، آنها نفس مبارزه مردم کردستان برای کسب حق تعیین سرنوشت را خطری برای حال و آینده سیاسی خود می دانند و از شکل گیری هرگونه همبستگی ملی و مبارزاتی که هدف جدائی هم نداشته باشند، به شدت نگران هستند. آنها مشاهده کرده اند که چگونه در مقاطع مختلف این مردم در غم و شادی همدیگر شریک بوده اند و در قبال این همبستگی از جان گذشته اند. با درک این واقعیت می توان در عین اینکه لزومی به تحریک تخاصمات زودرس باشد، در عین اینکه مناسبات سیاسی، تجاری و بازرگانی خود را با جمهوری اسلامی ایران حفظ می کنند، اما در عین حال مرزهائی را هم برای دست اندازی های این رژیم در امور داخلی خود تعیین نمایند. بدون شک چنین سیاستی خود آنها را تقویت خواهد کرد.
پنجم: واقعیت این است که ریشه ما و حتی بسیاری از جریانات دیگر در جامعه کردستان ایران است. استقرارتشکیلات علنی ما در مکانی به نام زرگویز تنها یک نماد است. احزابی که این روزها این چنین مورد بی مهری مقامات اقلیم کردستان قرار می گیرند، همانهائی هستند که طی سالهای گذاشته با فراخوانهای خود، آکسیونهای توده ای بزرگی را سازمان داده اند. در جریان چند ماهه نخست انقلاب ژینا چند بار ملیونها نفر به فراخوان جمعی این احزاب، دست به اعتصاب عمومی سیاسی زدند، همین نفوذ اجتماعی است که جمهوری اسلامی را این چنین هراسان کرده است و به انتقال ما از یک نقطه به ۴۰ کیلومتر آن طرف تر دلخوش کرده است که گویا از این طریق اراده رزمندگان ما را در ادامه راه سرفرازانەای که درپیش گرفته اند، تضعیف خواهد کرد، فعالیت کومه له در هر جغرافیای، با پشت گرمی مردم مبارز کردستان و سیاستهای مسئولانه و اصولی پا به پای پیشرفت مبارزات حق طلبانه مردم در ایران و کردستان ادامه می یابد.
ششم : بە دومین سالگرد انقلاب “زن،زندگی ، آزادی ” کە جرقه آن از کردستان انقلابی و شهر زادگاە “ژینا امینی” شهر سقز، زدە شد نزدیک می شویم. از هم اکنون اقداماتی برای برگزاری این سالگرد در داخل کشور و بویژە کردستان آغاز شدە است. جمهوری اسلامی برای ایجاد روحیە ناامیدی و خلل در ارادە مشترک مردم کردستان در نمایش مجدد اتحاد و همبستگی مبارزاتی در سالگرد انقلاب “ژینا” اگاهانە و هدفمند ، انتقال بخشی از نیروهای کومەلە و دو نیروی سیاسی دیگر را در دستور کار گذاشت و توسط اتحادیە میهنی آنرا عملی کرد. جواب سیاسی، مبارزاتی و درخور جنبش” ژینا” و تقابل با اهداف جمهوری اسلامی در اقدام مورد نظرش در تغییر مکان احزاب سیاسی، برگزاری هرچە شکوهمندتر سالگرد این انقلاب در اشکال مختلف ومتحدانە در داخل کشورو بویژە کردستان و تظاهرات و راهپیمانی گستردە و هماهنگ در خارج از کشور است. شکی نیست کە این روزها هم با اتحاد، همبستگی و مبارزە هماهنگ مردم مبارز و تسلیم ناپذیر کردستان و همکاری احزاب سیاسی سپری خواهد شد و روزهای پایانی عمر جمهوری اسلامی هم نزدیکتر خواهد شد.
کمیته مرکزی کومه له
(سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)
ثبت ديدگاه