محمّدرضا مهجوریان
آنچه که به عمد و به دروغ ” جنگِ اوکراین “، ” جنگ در اوکراین” و ” یا جنگِ اوکراین و روسیه” … نامیده شده است، بیش از پیش چهرهی جهانیاش را آشکار میکند… این جنگِ از هر دو سو ضدّ انسانی، از همان آغازِ سیاهِ خود، نطفهی منحوسِ یک “جنگِ جهانی” را در خود داشت و آن را میپَروَرد. این نطفهی خونخوار، هر بار رساتر از پیش اعلام میکند که این جنگِ ضدّ انسانی، یک ” جنگِ جهانی ” است
از هفتهها پیش، خبرِ برگزاریِ بزرگترین رزمایشِ هواییِ “ناتو” در تاریخِ این سازمانِ نظامی از ۱۹۴۹م ( ۱۳۲۸خ )، در آسمانِ کشورِ آلمان – و همچنین کشورِ هلند و چِک – در رسانهها پخش شد. اکنون دیگر چند روزی به برگزاریِ این رزمایش نمانده است. در این روزها در بیشترِ رسانههای دولتی و خصوصیِ آلمان، ولی همچنین در محافلِ سیاسی و اجتماعیِ این کشور، انبوهی از مقالهها، مصاحبهها و بیانیهها برای توجیهِ این رزمایش به راه انداخته شدهاند.
“دویچه وِلِه (Deutsche Welle)، رسانهی خارجیِ آلمانِ فدرال، در تاریخ ۴/ خرداد/ ۱۴۰۲ ( ۲۵/مه/۲۰۲۳م ) در گزارشی در بارهی این رزمایش نوشت:
” در این مانور تا ۱۰ هزار سرباز زن و مرد و ۲۳۰ هواپیما از ۲۳ مدل مختلف مشارکت دارند. ۱۰۰ فروند از این هواپیماها ساخت آمریکا هستند که به اروپا اعزام میشوند. این هواپیماها بخشی از گارد ملی هوایی ایالات متحده هستند… انجام این مانور در سال ۲۰۱۸ به ابتکار آلمان مطرح شد و در سالهای بعد برای آن برنامهریزی صورت گرفت…”.
ابعادِ شمارِ انسانها و هواپیماها و تجهیزاتِ ارتشیِ شرکتکننده در این رزمایش بهمراتب بیشتر از آنچهای است که “دویچه وِلِه” ادّعا کرده است. این خبرگزاری، که گزارشِ خود را با عکسی شیک و جذّاب از جنگندههای خوشنما و قَدَرِ “ناتو” مزیّن کرده است تا شاید ماهیّتِ کهنهی زشتِ آدمخوارانهی این تجهیزاتِ مُدِرن و زیبا را بپوشانَد، مینویسد:
«نیروی هوایی آلمان اعلام کرده هرچه در توان دارد به خرج میدهد تا در حد ممکن مزاحمت کمتری برای مردم آلمان دراثر این مانور ایجاد شود… ».
چنین انسانی و مَردُمی است نیروی هواییِ آلمان که میکوشد ” تا مزاحمتِ کمتری برای مَردُمِ آلمان ایجاد شود”! انسان وقتی این تبلیغاتِ جنگطلبانهی مبتذل را میخوانَد یادِ ابتذالِ جنگطلبانِ حاکم بر ایران میافتد. “ تسنیم ” هم در ۶/خرداد/۱۴۰۲ گزارشی با عنوانِ “ تأخیرهای طولانیمدت پروازها بهدلیل برگزاری رزمایش هوایی ناتو در انتظار مسافران آلمانی ” در این باره نوشت ودرست به روالِ “ دویچه وِلِه “ ولی آمیخته با غبطهای آشکار نوشت:
«بهلطف آمادگیهای فشرده دولت فدرال آلمان، ارتش این کشور و صنعت هوانوردی امیدوارند بتوانند از هرجومرج در طول این مانور نظامی ناتو در اواسط ژوئن جلوگیری کنند…».
ادبیاتِ جنگطلبان همهجا به هم شبیهاند! برای جنگطلبان، خودِ اینگونه رزمایشهایی نظامی، هیچ جای نگرانی ندارند. نگرانی فقط این است که برای مردم “مزاحمتی” پیش نیاید! برای آنها هیچ اهمیتی ندارد که آیا این رزمایش هم مانندِ رزمایشِ روسیه در پیش از آغازِ جنگِ اوکراین، آغازگرِ فجایعِ تازهتری در این جنگ خواهد بود.
نیرومندساختنِ دوبارهی ارتشِ آلمان، یکی از آرزوهای نیرومندِ محافلِ سیاسی/اجتماعی/اقتصادیِ این کشور بود که در پس از جنایاتِ بیمانندِ این ارتش در جنگِ جهانیِ دوّم، هرگز از نیرومندیِ آن کاسته نشد. این محافلِ پنهان و آشکار، و در سالهای گذشته کاملاً آشکار، از ” ضعفِ ” ارتش آلمان سخن راندند و در پیرامونِ هر کمبودِ کوچک در ارتشِ این کشور هیاهو به راه انداختند. این دارندهگانِ آن “آرزوی ویرانگر”، در نزدیک به یک سال و نیمِ گذشته، یعنی پس از لشکرکشیِ روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریهی ۲۰۲۲م ( ۵/ اسفند/ ۱۴۰۰خ )، آن تجاوز را به بهانهای تازه برای تقویتِ ارتشِ آلمان بَدَل کردهاند. صدها میلیارد یورو را آماده کردند تا به کامِ این هیولای آدمکُشی بریزند، و در این روزهای گذشته، از زبانِ مردان و زنانِ سیاسیکار – از جمله اِوا هوگْل ( Eva Högl )، زنِ سوسیال دموکرات – به بیانِ آشکارِ خواستههایی که تا چندی پیش “تابو” قلمداد میشدند، از جمله برای بسیجِ جوانان به سویِ ارتش، پرداختند.
اِوا هوگْل، مأمورِ مجلسِ فدرالِ آلمان در ارتشِ این کشور، در روزهای گذشته – اگرچه سیاستورزانه کوشید تا به عمد با لکنت و ابهام حرف بزند – آشکارا سخن از ضرورتِ بازگرداندنِ قانونی گفت که از سالِ ۲۰۱۱م، همزمان با معوَقگذاشتهشدنِ وظیفهی سربازی در آلمان، کنار گذاشته شده بود. این خانم در ۴/مه/۲۰۲۳، در گفتگو با Online. De. گفت: «بازگرداندنِ وظیفهی سربازی هیچ کمکی نمیکند … برای انجامِ این کار، ارتشِ فرسودهی آلمان نه نیروی کافی برای آموزش دارد و نه زیرساختِ لازم را … ولی من فکرِ یک دورهی یک سالهی الزامآورِ « خدمت برای آلمان » را قابلِ بحث میدانم. میتوان – همانطور که در کشورِ سوئد هم رسم است – همهی زنان و مردانی را که در سنینِ تواناییهای نظامی هستند به یک دورهی یک ساله با عنوانِ ” آزمون و وارسی ” فراخواند. و پس از آن، گذاشت تا آنها، اگر برای ارتش توانایی داشتند، خود تصمیم بگیرند که آیا میخواهند با ارتش کار کنند یا نه … ».
و این در حالی است که گفته میشود این طرح – که در ۲۰۱۱م همزمان با لغوِ وظیفهی سربازی، لغو شده بود – جزیی اصلی از وظیفهی لعوشدهی سربازی است و در اصل، تفاوتی با آن ندارد.
سالوادور دالی – ۱۹۴۱ – ” چهرهی جنگ “
آنچه که به عمد و به دروغ ” جنگِ اوکراین “، ” جنگ در اوکراین” و ” یا جنگِ اوکراین و روسیه” … نامیده شده است، بیش از پیش چهرهی جهانیاش را آشکار میکند. این جنگ را نمیتوان “جُغد” نامید، او از جُغد وحشتناکتر و غولآساتر است. او یک عقابِ عظیم با چنگالی به گستردهگیِ زمین است. موجودی که میتواند به هیولایی بَدَل شود که نظیرش – به لحاظِ بزرگی و غولآسایی – هنوز دیده نشده است. این جنگِ از هر دو سو ضدّ انسانی، از همان آغازِ سیاهِ خود، نطفهی منحوسِ یک “جنگِ جهانی” را در خود داشت و آن را میپَروَرد. این نطفهی خونخوار، هر بار رساتر از پیش اعلام میکند که این جنگِ ضدّ انسانی، یک ” جنگِ جهانی ” است.
هنوز باز چهچیزهای فاجعهبارِ دیگری باید رخ دهند تا دلها و تنهای صلحطلبان در هر دو سویِ این جنگ – و جنگهای همانندِ آن – به لرزه در آیند؟ هنوز باز کدام فجایعی باید رخ دهند تا خودفریبیها رنگ ببازند؟ هنوز باز چه اندازه خونِ انسانها باید ریخته شود تا دریافته شود که ایستادن در یکی از دو سویِ این جنگِ ویرانگر، “ایستادن” نیست، بلکه “فرونشستن” است؟
این چه ” جهانِ پیشرفته و دموکرات “ی است که در آن، هنوز هم، چون سدهها و هزارههای پیش، انبوهِ انسانها نمیتوانند جلوی اینگونه جنگهای خانهمانبرانداز را بگیرند؟ کدام ” جهانِ پیشرفته و دموکرات “؟ در حالی که هنوز هم دستاندرکارانِ حوزهی سیاست، در هر دو سویِ این جنگ – و یا هر جنگِ سُلطهجویانهی تجاوزکارانه -، به آسانی و با هیچ نگرانی، بیعرضهگی و بیمایهگیِ خود و حوزهی خود را در جلوگیری از این جنگها، در پشتِ دروغِ آشکارِ ” ناگزیری ” پنهان میکنند؛ و این در حالی است که کمتر کسی میتواند انکار کند که خودِ همین حوزهی سیاست – یا درستتر گفته شود: حوزهی سیاست/قدرت/مداری -، یکی از عاملهای مهمّ در برافروختهشدنِ آتشِ اینگونه جنگها است؟ کدام ” جهانِ پیشرفته و دموکرات “؟ در حالیکه – چنین به نظر میرسد – از نگاهِ میزانِ مخالفتهای جدّی و عملی، متأسّفانه صفبندیهای سیاسی/اجتماعیِ کنونی در سدهی ۲۱م بر ضدّ این جنگها، به مراتب تأسّفبارتر از صفبندیهای سیاسی/اجتماعی بر ضدّ جنگ در آستانهی جنگِ جهانیِ اوّل و حتّی جنگِ جهانیِ دوّم است.
ثبت ديدگاه