برای سال‌های متمادی سرنوشت فلسطین اولین عامل تعیین‌کننده نوع رابطه دوستانه یا خصمانه بین اغلب کشورهای مسلمان خاورمیانه و اسرائیل بود. این کشورها دست‌کم در شعار و گفتار اسرائیل را «دشمن» می‌دانستند، گرچه نه الزاماً دشمن خود، بلکه دشمن مردم فلسطین و همین باعث همگرایی بین آنها بر علیه اسرائیل می‌شد.

یک دشمن مشترک آنها را بر سفره‌ای مشترک قرار می‌داد و هر کشوری که با اسرائیل پیمان صلح و دوستی منعقد می‌کرد (مانند مصر و اردن) از این سفره طرد می‌شد. ایران دست‌کم در آغاز تشکیل جمهوری اسلامی (۱۳۵۷) به این همگرایی پیوست ولی بلافاصله سعی کرد رهبری آن را به شیوه دلخواه خود در دست بگیرد.

اما، عادی‌سازی روابط امارات متحده عربی با اسرائیل خیلی سریع این کلیشه همگرایی علیه اسرائیل را دگرگون کرد بدون اینکه امارات متحده عربی را از این سفره بیرون کند.

علت اصلی این جریان، احساس و ترس مشترکی بود که به تدریج بین مجموعه کشورهای عربی و اسرائیل از یکسو، و ایران از سوی دیگر به وجود آمد. در حقیقت در طول چند دهه اخیر، ایران در درون یکایک کشورهای خاورمیانه از جریان‌های مخالف حاکمیت موجود حمایت کرده که دشمنی با اسرائیل در سرلوحه برنامه کاری آن بوده است. ولی سرانجام با دوستی اسرائیل و امارات فرمول «دشمنِ دشمنِ من، دوست من است» تغییر کرد و ایران خود در جایگاه دشمن قرار گرفت.

شبکه نظامی ایران در منطقه

هدف جمهوری اسلامی ایران در این مسیر ۴۰ ساله حمایت از گروههایی بود که در موقع مناسب واکنش لازم را در جهت اهداف مطلوب ایران بروز بدهند. مثلاً در فلسطین از گروه جهاد اسلامی، حماس و سایر شبه‌نظامیان ساکن فلسطین، در عراق از کتائب حزب‌الله، عصائب اهل حق، و سازمان بدر حمایت می‌کند و گروه حشدالشعبی را سازماندهی کرده است. البته حشدالشعبی در مبارزه با داعش حضور داشته است. دولت فعلی عراق می‌خواهد این ساختارها را حفظ، ولی آنان را به خدمت دولت مرکزی در آورد. این امر در متوسط مدت تعارض ایران و عراق را دامن می‌زند.

حمایت ایران در بحرین از شیعیان در برابر حاکمیت امیر بحرین است ضمن اینکه برخی از افراد مسئول و غیرمسئول ایرانی علیه پادشاهی بحرین سخنانی گفته‌اند که موجب واکنش‌های تند از جانب بحرین شد؛ و برخی دیگر ادعای مالکیت ایران بر بحرین را تکرار کرده‌اند.

واضح است که در بحرین گروه‌های شیعی هنوز در حجم و اندازه‌ای نیستند که در جهت تحقق این ادعا حرکت کنند، اما می‌توانند در پوشش‌های دیگری برای حاکمیت بحرین مشکل بسازند. حکومت بحرین ایران را متهم به مشارکت در حملاتی می‌کند که در سال‌های اخیر بر نیروهای امنیتی وارد شده در حالی که ایران و عده‌ای از بحرینی‌ها که در همین رابطه بازداشت شده‌اند، آن را تکذیب می‌کنند.

در جنگ یمن، ایران، از شورشی‌های حوثی و انصارالله علیه عربستان حمایت می‌کند. حوثی‌ها به تبعیت از ایران شعارهای مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا بر روی سلاح‌هایشان نوشته‌اند. بر روی برخی از موشک‌هایی حوثی‌ها که به سوی عربستان شلیک شده، علائمی دیده شده که به تعبیر سازمان ملل نشان می‌دهد ساخت ایران هستند. حمایت ایران از حوثی‌ها کاملاً محسوس و تعیین‌کننده است و کار ائتلاف عربستان را در جنگ یمن با بن‌بست مواجه کرده است.

در داخل عربستان جریانات شیعی مخالف حاکمیت وجود دارند که دولت عربستان معتقد است از ایران حمایت و هدایت می‌شوند. جمعیت شیعی این کشور کمتر از ۱۵ درصد است. اما نوع نگرانی عربستان از شیعیان داخل کشور که برخی در مناطق نفتی مانند حساء سکونت دارند با برخی دیگر که با سنی‌های وهابی اختلاف و اصطکاک دارند، متفاوت است. در مجموع حمایت ایران از شیعیان داخل عربستان نا محسوس و قابل کنترل است.

ایران در لبنان از حزب‌الله لبنان حمایت می‌کند که نه تنها بازوی نظامی لبنان به حساب می‌آید، بلکه به گفته حسن نصرالله رهبر این گروه، چون سرنوشت حزب‌الله «به جمهوری اسلامی وابسته است» بنا بر این می‌تواند هر جا لازم باشد برای منافع ایران نیز وارد عمل شود.

جنگ حزب‌الله در سال ۲۰۰۶ قدرت نظامی و توان بقای این گروه را برجسته کرد اما این نگرانی را نیز تقویت کرد که ممکن است توسط ایران برای اهداف برون‌مرزی مورد سوء استفاده قرار بگیرد.

نگرانی اسرائیل

از زمان جنگ ۲۰۰۶ تا کنون حزب الله و اسرائیل رویارویی مستقیمی نداشته‌اند. البته عناصری از حزب‌الله به صورت کارگزاران و با پول ایران در جنگ داخلی سوریه حضور داشته‌اند، ولی جنگ داخلی سوریه با آماده‌سازی برای تعرض نظامی به اسرائیل تفاوت دارد. در حاشیه این جنگ عناصری از حزب‌الله در شکل دادن به گردان‌هایی که عمدتاً اهل افغانستان و پاکستان هستند با ایران همکاری داشته‌اند تا واحدهای نیابتی مانند لشگر فاطمیون را برای عملیات نظامی در مناطق نزدیک به مرز سوریه و اسرائیل آماده کنند.

اصولاً، اسرائیل نمی‌خواهد چنین صورت‌بندی‌هایی در داخل خاک سوریه مستقر شود. تداوم وجود این واحدها، علیرغم حملات مداوم اسرائیلی‌ها به این نقاط، برای اسرائیل تهدید و یک نگرانی عمده امنیتی تلقی می‌شود. تحولات سوریه در دهه اخیر سبب افزایش این حوزه نفوذ جدید به محدوده توسعه نظامی و هدف‌دار جمهوری اسلامی ایران شد.

اسرائیل برای مقابله با این تهدید تا حد زیادی به آمریکا وابسته است ولی احتمال حمله مستقیم به ایران نیز از سناریوهای محتمل است.

توان آسیب‌رسانی ایران

مشخص است که ایران از نظر جغرافیایی با شبکه گسترده‌ای از گروه‌ها و دسته‌های مورد حمایت رابطه دارد که آماده عملیات نظامی موضعی و منطقه‌ای هستند. این گروه‌ها می‌توانند در عملیات نظامی کم‌دامنه ایفای نقش کنند. گستره چنین عملیاتی با توجه به نوع تجهیزات و آمادگی‌های این گروه‌ها تعیین می‌شود و می‌تواند شامل عملیات سایبری، موشکی، پهبادی، یورش مستقیم زمینی و دریایی باشد.

نیروهای آمریکا، ائتلاف عربستان سعودی، اسرائیل و به صورت بالقوه هر نیرویی که در کشورهای همسایه ایران و یا در خلیج فارس و آبراه‌های آن حضور داشته باشد، می‌توانند هدف عملیات نظامی ایران قرار بگیرند. با این همه برآورد کارشناسان این است که پس از ده‌ها سال سرمایه‌گذاری هنوز نمی‌توان در مورد قدرت واقعی عملیاتی ایران اطمینان داشت.

می‌توان نتیجه گرفت که نیروی برون‌مرزی سپاه پاسداران (سپاه قدس) شبکه‌ای از متحدان و نیروهای نیابتی در اختیار دارد که بتواند در زمان مقتضی، با هزینه‌ای کم، توان ضربه‌زنی قابل ملاحظه‌ای نشان بدهد. ولی این نیرو نقاط ضعف عمده‌ای نیز دارد.

اول، آنکه تا زمان حیات سردار قاسم سلیمانی متکی به فرماندهی و ابتکارات نظامی یک فرد واحد بود ولی بعد از او تحت فرماندهی سردار قاآنی قرار گرفته که نه کاریزمای سلیمانی را دارد و نه توان و تجربه او را. ثانیاً نیروهای نیابتی ضمن پراکندگی در یک عرصه جغرافیایی از توان هوایی مهمی برخوردار نیستند. هر گونه پشتوانه هوایی باید از پایگاه‌های ایران پرواز کند که طبعاً در محاق عوامل دفاعی و بازدارنده کشورهای همسایه و متحدینشان خواهد بود.

البته در مرزهای شرقی ایران، طالبان در افغانستان روابط مشکوکی با ایران دارد که حمایت‌های لجیستیکی و مالی می‌تواند بخشی از آن باشد ولی هنوز معلوم نیست این حمایت به قصد استفاده از طالبان در صحنه عملیاتی خارج از افغانستان است یا فقط محدود به همان نقطه باقی می‌ماند؟

عوامل محدود‌کننده توانایی‌های ایران

توانایی‌های جمهوری اسلامی ایران با عوامل محدودکننده چندی مواجه است که مستقیماً به یارگیری‌های در حال تکوین منطقه‌ای مربوط می‌شود. این محدودیت‌ها در شرایط فعلی می‌تواند موجب کاهش فعالیت‌های ایران در مناطقی از سوریه بشود که در نزدیکی مرز اسرائیل قرار دارند:

توانایی تکنولوژیک و سایبری اسرائیل برای آسیب رساندن به تأسیسات اتمی ایران موجب وحشت ایران است. اگر در نظر بگیریم که کارشناسان امنیتی اسرائیل از این پس می‌توانند در نقطه‌ای نزدیک‌تر به مرزهای ایران یعنی در امارات متحده عربی حضور داشته باشند، و به ویژه با در نظر گرفتن آخرین خراب‌کاری که در سایت اتمی نطنز صورت گرفت -که عوامل آن هنوز مشخص نشده‌اند- این نگرانی معنا و مفهوم دیگری پیدا می‌کند و به اسرائیل توان ایجاد موازنه می‌دهد.

درگیری ایران با تحریم‌های همه‌جانبه آمریکا بر همه عرصه‌های اقتصادی ایران تأثیرات منفی گذاشته و ایران را در موقعیتی قرار داده که نتواند سیاست نفوذ نظامی-امنیتی خود را در جغرافیایی دلخواه و با موفقیت پیاده کند. دستگاه سیاست خارجی آمریکا در توجیه تحریم‌ها و فشار حداکثری، پیوسته بر امنیت اسرائیل، فعالیت‌های منطقه‌ای ایران و ضرورت عدم دسترسی ایران به سلاح‌های هسته‌ای تأکید کرده است.

ناگفته پیداست که شرایط منفی اقتصادی ناشی از گسترش جهانی ویروس کوید-۱۹ نیز تأثیر تحریم‌های همه‌جانبه آمریکا را تقویت کرده است.

توافق امارات متحده عربی با سوریه، جدیدترین مانعی است که بر سر راه اهداف منطقه‌ای جمهوری اسلامی قرار گرفته است. اهمیت این توافق از آن نظر است که در ادامه، امارات متحده عربی قادر خواهد بود همان نوع تسلیحاتی را که اسرائیل در اختیار دارد از آمریکا خریداری و در برابر ایران قرار گیرد.

گرچه بحث‌هایی در مورد میزان و نوع تسلیحاتی که قرار است به امارات فروخته شود وجود دارد ولی صرف نظر از آن جزئیات فرعی، حاصل این اقدام مکمل بودن توان نظامی امارات با اسرائیل و متقابلاً هر دوی آنها با ایالات متحده خواهد بود که عامل بازدارنده بسیار مهمی برای کنترل تحرکات ایران خواهد شد.

احتمالاً عدم مشارکت عربستان سعودی در توافق موجب نمی‌شود که سایر کشور ها در طرح صلح شرکت نکنند. انگیزه کشورها منافع و امنیت خودشان است و هر کشور با محاسبات خود وارد اینگونه مراودات می‌شود. بنابراین انگیزه بحرین یا کویت یا عربستان متفاوت است و عربستان توجیهات خود را دارد. ضمن اینکه متعاقب توافق اسرائیل و امارات، باز شدن کانال هوایی عربستان به روی پروازهای اسرائیل در صورت وقوع منازعه نظامی خود نوعی برتری محسوب می‌شود.

این تحولات و تکمیل سناریوهای توافق با سایر کشورهای منطقه حلقه محاصره ایران را تنگ‌تر می‌کند و دوستی این کشورها با اسرائیل می‌تواند موازنه نظامی منطقه را به نفع اسرائیل بر هم بزند.

جلیل روشندل
استاد علوم سیاسی در دانشگاه کارولینای شرقی