رستم خنیفر
کثرت اعدامها در هر زمان و مکان بازتابی از بحران های جدی جامعه است و همانطوری که با کاوش دین ، مذهب ، ادبیات، هنر و… می توان فرهنگ یک جامعه را شناخت با نگاهی به تعداد زندانیان و چگونگی رفتار با آنها، شکل مجازات و نحوه اجرای آن بخصوص اعدامها میتوان به مشکلات و چالش های جدی جامعه پی برد.
نلسون ماندلا اسطوره مقاومت علیه آپارتاید (جدانژادی و تبعیض) می گوید: ملتها را فقط از سبک زندانهایش می توان شناخت.
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۱۵ خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضائیه خبر داد دادگاه انقلاب شهرستان اهواز ۶ نفر از “حرکة النضال” را به اعدام محکوم کرد این حکم غیر قطعی است و در دیوان عالی قابل فرجام خواهی است .
متاسفانه هیچ گونه اطلاعی از وضعیت معیشتی، اجتماعی و سطح تحصیلات این افراد در دسترس نمیباشد و یا در دوران زندان رفتار با آنها چگونه بوده و تحت چه شرایطی اعتراف از آنها گرفته شد. بیشک شفافیت و تشکیل دادگاههای علنی میتواند از تکرار این گونه اعدامها جلوگیری کند و کارشناسان میتوانند با ارائه نظرات تخصصی خود انگیزه این خشونتها را بررسی کرده و نوعی آگاهی و مصونیت برای جوانان جامعه ایجاد نمایند.
نگارنده این سطور زمانی که یادداشتهایی تحت عنوان: ” داعش و چگونگی جذب جوانان” مینوشت بهترین اطلاعات خود را در مورد ریشه خشونت و افراط دینی در قرن گذشته را از وارسی دادگاههای علنی مصر کسب کرد در سال ۱۹۷۹ روزنامهنگاران در دادگاههای علنی شرکت میکردند و یک روز بعد مطبوعات مصری تمام نظرات متهمان بنیادگرا و انگیزه آنها را به صورت مشروح چاپ میکردند.
اما ما هیچ اطلاعی از چگونگی محاکمه این ۶ نفر نداریم و انگیزه آنها را نمیدانیم تنها معلومات ما خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضائیه است و چون که این معلومات فقط از یک منبع می باشد و منابع مستقل در این مورداظهارنظر نکردند این اطلاعات اعتبار علمی ندارند لیکن با این وجود اگر گزارش خبرگزاری میزان را مدنظر گیریم، وضعیت تاسفبار است و هر انسانی که در برابر جامعه خود احساس مسئولیت میکند نمیتواند از این حوادث غمبار به سادگی بگذرد و در این فکر فرو نرود که چرا بعضی از افراد جامعه ما به این سوی کشیده شدهاند.
اولین موردی که در این گزارش دیده می شود این است که قاتل و مقتول هیچ گونه شناخت شخصی از همدیگر ندارند به عنوان مثال به نقل از متهمین آمده است که دو بسیجی را دیدم به رگبار گرفتیم و فرار کردیم و یا در جای دیگر می گویند: دور میزدیم و می چرخیدیم هر چه گشتیم پلیس یا بسیجی ندیدیم و بعد ادامه می دهند یک گشتی پلیس با دو سرنشین دیدیم و آن ها را تا چراغ قرمز تعقیب کردیم ماشین توقف کرد و ماشین را گلوله باران کردیم و دو نفر پلیس کشته شد.
این عملیات در سال ۹۶ و ۹۷ اتفاق افتاده است اگر این حوادث در زمانی رخ می داد که مردم تظاهرات می کردند و با نیروهای امنیتی در گیر میشدند باز هم به نوعی قابل درک است لیکن در آن سالها در جامعه ما چنین مشکلاتی نبوده از سوی دیگر اگر هدف آنها ایجاد ناامنی باشد چرا این گروه افراد برجسته را ترور نکردند که بازتاب آن در کشور می توانست بیشتر باشد. حقیقتا این سؤالاتی هستند که به علت عدم شفافیت هیچ گونه جوابی برای آنها نداریم اما تنها چیزی که برای ما مسلم است این است که خشونت آینده جامعه را تهدید میکند و با اعدام نمی شود جلوی این خشونت را گرفت زیرا خشونت ریشه در وضعیت اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی و سیاسی جامعه دارد .اگر اعدامها می توانند امنیت جامعه را تأمين کنند در زمان احمد مدنی که اولین استاندار خوزستان بعد از انقلاب بود اعدامهای زیادی داشتیم کلیپ منتشره شده از حسین دهباشی مستند ساز معروف ایرانی شاهدی بر این مدعاست او با شخصی که نماینده آیت الله بهشتی بود و مأموريت داشت که با احمد مدنی ملاقات کند و کار او را ارزیابی کند به صراحت گفت که احمد مدنی می گفت: ما تا می توانیم باید از عربها بکشیم حسین دهباشی که شوکه شده بود می گفت از عربهای ایران !!! می گفت بله از عربهای ایران و این جمله چند بار تکرار شد .
به یاد دارم در اوایل انقلاب مردم عرب هر روزه اخبار ساعت پنج بعد از ظهر رادیو اهواز را گوش میکردند در آن زمان اسامی اعدامیها از اخبار منتشر میشد. بعد از جنگ این شیوه عوض شد و جسد اعدامیها به خانواده هایشان تحویل داده نمیشد و معمولا نیروهای امنیتی بدون سرو صدا آنها را در جای دوردست دفن میکردند و حتی از خانوادهها میخواستند که برای عزیزانشان مراسم عزاداری نگیرند. این رفتارها مایه شرمساری است من بارها از پدران بعضی از اعدامیها شنیدم که می گویند؛ پسرم را اعدام کردند آیا اینکه اعدام حق پسرم بود یا نه این یک بحث جداست لیکن من به عنوان یک پدر حق دارم که جنازه فرزندم را تحویل بگیرم و او را کفن دفن نمایم.
عربها اعتقاد دارند زمانی خانواده های داغدیده آرام می شوند که جنازه را خود به خاک سپارند گویی که امانتی را تحویل صاحبش (زمین)داده باشند متأسفانه این مسئله آرامش را از خانواده.های داغدیده میگرفت و یک مادر عرب برای اینکه بر سر مزار فرزندش اشک بریزد باید هر پنجشنبه عبایش را بر سر کند و بیش از صد کیلومتر مسافت طی کند بعضی ها اصلا این قبر ها را قبول ندارند که قبر فرزندشان باشد بعضی دیگر اعتقاد دارند فرزندانشان اعدام نشدند و با هر شایعه و یا خبر دروغی چنان خوشحال میشوند که گویی فردا پسرشان به خانه برمیگردد این خوف و رجا ناشی از عدم تحویل جنازه اعدامیهاست. متاسفانه هیچ اعتنایی به وضعیت روحی و روانی این خانواده ها نمی شود و این وضعیت می تواند باز تولید خشونت در جامعه را رواج دهد.
با توجه به بافت قبیلهای اکثریت مردم عرب اینگونه رفتارها میتواند اثرات مخرب داشته باشد و واگرایی را در جامعه تشدید کند.
امید است حاکمیت با تجدید نظر کلی در سیاستهای خود به این امر توجه نماید که امنیت خوزستان با امنیتیسازی و نگاههای امنیتی به یک قوم حاصل نمیشود این امر فقط باعث به حاشیه کشیدن یک قوم میگردد و در حاشیه گذاشتن امر خطرناکی است.
باید ضمن توجه به وضعیت معیشتی و اجتماعی و فرهنگی مردم عرب جوی از دموکراسی در جامعه حاکم شود که فعالان عرب بتوانند با تشکیل احزاب و تشکیلات در چارچوب قانون فعالیت نمایند و جوانان عرب به جای اینکه جذب گروههای زیر زمینی شوند بلکه به تشکیلات قانونی روی آورند و مطالبات خود را از راههای مسالمتآمیز پیگیری نمایند .
ثبت ديدگاه