چهار شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ – ۳۱ ژوييه ۲۰۲۴
نسيم خاكسار
از سپیده رشنو مینویسم. راوی روایتی نو از ایستادن. او را به زندان افکندند. شکنجهاش کردند. سعیکردند با نشان دادن سیمای شکنجه شدهاش در بدسیمای حکومتیشان، چهرهای شکست خورده از او نشان ما بدهند. نتوانستند. کبودیهای زیر چشمان او کبودی تن تازیانه خورده تمام مردان و زنانی شد که به زندانبانها و آمران شکنجه نه گفتند. سپیده تا پیش از درگیریاش با زنی از هواداران آتش به اختیارِ نظامِ جمهوری اسلامی نام و چهرهای نداشت. او در همان عملِ ساده اعتراضیاش، پرچمی از آگاهی و داد علیه جهل و بیداد برافراشت. در درگیری بین آن دو نفر، نظام جمهوری اسلامی با همه ارکانِ سرکوبش، مامورانِ تفتیش عقاید و بازداشت، دادستان و قاضیانش تمام قد در پشتیبانی از هوادار آتش به اختیار خود برخاست تا سپیده را که از حقوق ساده شهروندی اش، حق آزادی پوشش زنان، دفاع کرده بود به تسلیم وادارد. روند بازداشت و شکنجه سپیده رشنو سند محکمی است در رسوایی سیاست و رفتار حکومتی که پرونده قتل مهسا امینی و بسیاری از زنان آزاده ایرانی را در جنبش زن زندگی آزادی به گردن دارد. سپیده از راهی که برگزیده بود قدمی پا پس نکشید. در وجود او آگاهی چون خورشیدی طلوع کرد تا ما هرجا که هستیم و از هر سو که به او مینگریم طلوع این آگاهی را در وجود او و کلمات او ببینیم. حکومت ترس نمیتواند با دیوارهای زندان مانع تابندگی چهره او شود. همچنان که نتوانسته است صدای نرگس محمدی، سپیده قلیان و بسیار زنان شجاع وطن مان را در پس دیوارها خاموش کند. سپیده روایتی تازه است از جِد و جهد زنان برای آزادی. قصه گویی که روایتی نو در دهان دارد. سپیده، روشنایی است. در هر طلوع انوار زمرد گونهاش را بر خاک وطن میتاباند تا روزی نو را نوید دهد. هرجا که هستیم به پشتیبانی از سپیده رشنو و دیگر زنان آزادیخواه وطنمان شریفه محمدی و پخشان عزیزی برخیزیم.
۳۱ جولای ۲۰۲۴
نسيم خاكسار
ثبت ديدگاه