سخن آغازین

گام اول جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی، غلبه براستبداد است. تردیدی دراین نیست، که هدف مرکزی این جنبش، ایجاد یک نظام اجتماعی مطلوب، درایران است.

تجربه ما ایرانیان و همچنین تجربیات سایر جوامع در سه ده اخیر، حاکی از این است که  نخبگان مصالحه جو و تحول گرا، نقش بسیار برجسته ای در حذف اقتدارگرایان و برپایی نظام اجتماعی مطلوب داشته اند.

جنبش مشروطه  با همه تلاش ها، نتوانست به شکل گیری یک نظام مطلوب دموکراتیک در ایران منجرشود. انقلاب بهمن، اگرچه توانست بساط دیکتاتوری را برچیند، اما درهمان ابتدا، توسط سنت گرایان شیعی، به بیراهه هدایت شد و به یک استبداد تمام عیار مذهبی منجر گشت.

شکی در این نیست، که مجموعه ای از دلایل در ناکامی جنبش مشروطه و انقلاب بهمن نقش داشته اند، اما یکی از مهمترین دلایل شکست دو کوشش بزرگ ایرانیان، فقدان نخبگان مصالحه جو و تحول گرا بوده است.

فقدان نخبگان مصالحه جو و تحول گرا در حل منازعات سیاسی، در هنگامه جنبش مشروطه و در دوره  جنبش انقلابی گذار از دیکتاتوری شاه و همچنین در طول دو سال اول انقلاب، زمینه غلبه رویکردهای حذف و طرد در فرهنگ سیاسی نخبگان را فراهم نمود و در نتیجه منجر به باز تولید استبداد و مانع شکل گیری نظام اجتماعی مطلوب در ایران شد.

جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی و وضعیت مطلوب نخبگان

ناگفته روشن است، که یکی از پیش شرط های تحقق دموکراسی و ایجاد نظام دموکراتیک درایران، نقش گروه های راهبردی و وضعیت آنها درجامعه است.

پرسش مهمی که در اینجا مطرح است، این است که گروه های راهبردی (نخبگان)، باید دارای چه خصوصیاتی باشند، که بتوانند نقش شایسته خود را در تولید و بازتولید نظم مطلوب سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایفا کنند؟

پاسخ این پرسش دو خصوصیت مهم زیر است:

الف- “وفاق” و” اجماع” بین نخبگان، ب- وجود نخبگان باورمند به تحول گرایی و تعهد ملی

“وفاق” و” اجماع” بین نخبگان

واقعیت این است که نخبگان  به عنوان گروه های راهبردی درجامعه، تنها در صورتی می توانند نقش مهمی را ایفا کنند، که در وضعیت وفاق و اجماع با نخبگان دیگر قرارداشته باشند، غلبه تضاد و تفرقه بین نخبگان باعث می شود، که جامعه به سوی گسیختگی، قطبی شدن و ذره ای شدن، سوق داده شود.

تردیدی در این نیست که با آمادگی برای پذیرش گفتگوهای سازمان یافته، می توان اختلاف نظرها را تقلیل داد، به مصالحه و اجماع دست یافت وازاین طریق است که حس همبستگی و انسجام ملی شگل می گیرد و ادامه این فرآیند باعث تقویت تعهد ملی  در نخبگان می گردد و در این رابطه است، که راه برای تحولات اجتماعی بزرگ فراهم می شود.

نخبگان تحول گرا و معامله گرا

تجربه های گذار به دموکراسی موید این امر است، که مجموعه نخبگان در این مرحله، در رابطه با نقش شان در فرآیند دموکراتیک سازی، به دو دسته تحول گرا و معامله گر تقسیم می شوند.

نخبگانی که باورمند به تحول و تعهد ملی هستند، آمادگی دارند که بدون درنظر گرفتن منافع فردی و فرقه ای، جامعه را با تلاش خود به طورمستقیم و یا غیرمستقیم، به سمت مطلوب هدایت کنند.

برعکس نخبگانی که فاقد تعهد ملی و عمومی هستند (معامله گراها)، درصدد هستند تا در هر فرصتی با به کارگیری قدرت عاملیت خود، منافع فردی و فرقه ای خود را به هزینه منافع ملی تامین نمایند. بازخوانی گذار در جوامع مختلف حاکی از این است که گرایشات پوپولیستی و اقتدارگرایانه دراین گروه از نخبگان، بسیار قوی است.

نخبگان مصالحه جو در نشست “آینده جنبش دموکراسی ایران”

در نشستی تحت عنوان “آینده جنبش دموکراسی ایران” هشت چهره شناخته شده اپوزیسیون، به میزبانی پژوهشگرایرانی بنیاد صلح کارنگی به بحث و گفتگو پرداختند.

گفتگوی سازمان یافته، گامی اساسی برای ایجاد همدلی و گسترش هم افزایی و سرانجام مصالحه اجتماعی است، دراین رابطه است که می توان از هر گفتگوی در میان نخبگان و سازمان ها و احزاب سیاسی استقبال نمود.

وجود فضای وفاق و اجماع درمیان این چهره ها، مسئله بسیار برجسته ای بود، نکته مرکزی در بحث های این شخصیت ها دعوت همه به همدلی، همیاری و همکاری بود ، تا اینجا می توان گفت که برآمد این شخصیت ها در سیمای نخبگان مصالحه جو در راستای اهداف جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی قرار داشت.

با توجه به بحث های این نوشته، دررابطه با خصوصیات تعیین کننده نخبگان، مصالحه جویی یکی ازخواص مثبت نخبگان برای تامین اهداف جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی است. خصوصیت دیگر نخبگان باورمندی آنها به تحول گرایی و تعهد ملی است،

اینکه آیا این هشت شخصیت قادر خواهند بود، در فرآیند غلبه بر استبداد فقاهتی وایجاد تحول دموکراتیک در ایران نقش شایسته خود را بازی کنند ، آینده نشان خواهد داد.

ahmad.haschemi@gmx.at