آنچە نمایان است شرایط شیوع کرونا علی‌الخصوص در غرب ایران و منطقه بلوچستان بسیار اسفناک است.

در این وضعیت سه مسئله حائز اهمیت است:

یک: احتمال کلاپس سیستم درمان ایران وجود دارد به این دلایل

آ: زیرساخت‌‌های درمان جوابگو وضعیت عادی جامعه هم نیستند، چه برسد به شرایط شیوع یک اپیدمی

در شرایط کنونی به ازای هر ١٠٠٠ نفر در ایران تنها ١،١ تخت وجود دارد این در حالی است که شرایط استاندار باید ٤،٨ تخت باشد.

ب: به مانند باقی کشورهای دنیا در بحران ماسک، الکل، دستگاه تنفس مصنوعی و تخت مراقب ویژه هستیم، این یعنی شیوع بیشتر و مرگ بیشتر و فشار بیشتر به بخش درمان

ج: به دلیل ورشکستگی‌‌های صندوق‌ها بازنشستگی بخش زیادی از طلب وزارت بهداشت از صندوق‌های بازنشستگی وصول نشده است و از آنجا که بودجه وزارت بهداشت از درآمد خودش تامین می‌شود، عملا این وزارت در تامین بودجه با بحران روبرو شده است و براساس گفته‌های مسئولین رژیم هم در سال ٩٩ کسری هفتگی بودجه ٥ هزار میلیارد تومان است. در سنت مدیریت جمهوری اسلامی معمولا بخش‌‌های غیرامنیتی و نظامی بیشتر شامل کسری بودجه می‌شوند. که قطعا وزارت بهداشت و آموزش و پرورش شامل می‌شوند.

د: در مورد شیوع کرونا در شرایط کنونی دو روایت هست، یک مسئولین رژیم می‌گویند عود بحران کرونا، موج دوم کرونا است و بخشی از کارشناسان به این عقید‌ە‌اند که نه این همان موج اول است، اگر گفته کارشناسان را مبنا قرار دهیم بر این اساس موج دوم در فصل پاییز خواهد آمد ، البته باتوجه به بحران کنونی انفصالی در بین این دو موج نخواهد بود و این یعنی فشار بسیار زیاد به بخش درمان

س: فساد ساختار بخش درمان را کاملا احاطه کرده است.

اگر بخش درمان دچار کلاپس یا ورشکستگی بشود، قطعا با بحران انسانی روبرو خواهیم بود، چون این کلاپس در بخش دولتی ساختار درمانی ایران رخ خواهد داد :

اولا : بخش خصوصی درمان در ایران بسیار ضعیف است و هرگز نمی‌تواند کل بار درمان ایران را تحمل کند .

دوما: هزینه بخش خصوصی در ایران بسیار بالا است و مطمئنا ٦ دهک اول جامعه توانایی استفاده از بخش درمان را ندارند.

دو : دومین موضوع در پی شیوع کرونا باید بحث شود، مسئله بحران در بخش اقتصاد خدماتی است، اقتصاد خدماتی ازآنجا که مستقیما تحت تحریم نبوده است، کمتر در بحران تحریم قرار گرفته است، اما شیوع کرونا و تداوم آن مسبب آن شده است که این بخش از اقتصاد بمانند باقی بخش‌های دیگر با بحران روبرو شود، بخش خدماتی بیشتر در دست دهک‌‌های ٤،٥ و ٦ است و باتوجه به اینکه در پی‌ تحریم این دهک‌ها به خط فقر نزدیک شده‌اند، در پی شیوع کرونا به زیر خط فقر خواهند آمد ، ریزش دهک بالای خط فقر به زیر خط فقر همیشه عاملی برای ایجاد اعتراضات بوده است و در این مورد هم چنین خواهد شد.

سه: در پی شیوع کرونا و ایجاد بحران در بخش اقتصاد خدماتی ، بخش میانی اقتصاد صنعتی نیز با بحران روبرو شده است، بخش میانی صنعت در دوسال اخیر از طریق بازار کشورهای افغانستان و عراق توانسته است خود را نگهدارد، اما با توجه به تحریم دلار، افزایش روزانه حلقه‌های تحریم ، کاهش قدرت خرید دهک بالای ایران طبق اعلام سازمان برنامه و بودجه ، افزایش اعتراضات ضد جمهوری اسلامی در این کشورها و همچنین رکود جهانی کرونا عملا بازار کشورهای عراق و افغانستان از دست تجار ایران خارج شده است. مجموعه این مسائل مسبب آن شده است که امکان تامین بودجه عمومی از طریق مالیات بسیار کاهش پیدا کند.

در شرایط کنونی که نظام مالیاتی توانای جمع‌آوری مالیات را ندارد، پتروشیمی به عنوان دومین منبع مهم تامین بودجه در بحران تحریم ، فساد و فرسودگی قرار گرفته است و نفت هم تحریم است وهم نرخ آن کاهش پیدا کرده است، تامین بودجه عمومی تنها از طریق چاپ پول و فروش اوراق قرضه امکان دارد.

طبق رفتار اقتصادی رژیم آنها چاپ پول را انتخاب کرده‌اند. چون میزان تورم و سود کم باعث شده است فروش اوراق قرضه با اقبال عمومی همراه نشود. چاپ پول یعنی رشد نقدینگی و چون بدون پشتیوانه تولید است یعنی ایجاد تورم

رشد نقدینگی در اسفند ماه ٧،٦ % بوده، این در حالی است که در چند سال گذشته معمولا رشد ماهانه نقدینگی ٢% است. در بهار ٩٩ رشد ماهانه نقدینگی طبق نظر کارشناسان از اسفند هم بالاتر بوده ، اگر کسری بودجه ٥ هزار میلیارد تومانی در هفته را مبنا قرار دهیم و باتوجه به وضعیت شیوع کرونا و بحران در اقتصاد و همچنین افزایش روزانه تحریم‌ها این امکان وجود دارد که رشد نقدینگی به هیمن سرعت اسفند در طول سال ٩٩ باشد، این به معنی رشد ١٠٠% نقدینگی در یک سال خواهد بود، این رشد نقدینگی چون همراه با تولید نیست. مسبب تورم خواهد شد و تورمی که بالاتر از ٥٠% خواهد بود و اقتصاد ایران به وضعیت اقتصاد ونزوئلا دچار می‌شود.

مجموعه این مسائل این گزینه را مطرح می‌کند که در پاییز آینده احتمال شکلگیری اعتراضات وجود دارد، باتوجه به تغییرات در نهاد‌های سرکوبگر رژیم از جمله تغییر فرمانده قرارگاه ثارالله تهران باید گفت که رژیم دارد خود را برای این اعتراضات آماده می‌کند. در چنین وضعیتی اپوزیسیون چه باید انجام دهد؟!. من بسیار کلی ایده‌ را مطرح می‌کنم

تشکیل یک اتاق رسانه برای اداره اعتراضات احتمالی

دوستان در چند سال گذشته رسانه‌ها نقش مهمی در اداره اعتراضات داشته‌اند، جمهوری اسلامی در آبان ٩٨ با قطع اینترنیت توانست اعتراضات را جمع کند، این اتاق رسانه‌ای باید شامل دو بخش باشد یک: سوسیال میدیا دو: تلویزیون‌های کم بیننده اپوزیسیون مانند کلمه، تیشک، کوردکانال، شبکه آزادی،….

اتاق مذکور می‌تواند یک شبکه همکاری را در بین این رسانه‌ها ایجاد کند، در صورت ایجاد شدن این شبکه دیگر نیازی نیست که بی‌بی‌سی و یا دیگر تلویزیون‌های بزرگ چه سیاستی را دنبال می‌کنند، ما به عنوان اپوزیسیون برانداز می‌توانیم سیاست مطلوب خودمان را دنبال کنیم و اعتراضات را هدایت نمایم.

در صورت نیاز می‌توانم طرح اتاق رسانه‌ را با ریزەکار بنویسم.

باتشکر از حوصله شما

آگری اسماعیل نژاد