شانزده آذر سالروز کشته شدن سه دانشجوی معترض به ورود معاون رئیس جمهور وقت آمریکا به محوطه دانشگاه تهران در روز ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ است . سه دانشجوئی که در تجمع های اعتراضی همراه با بسیاری از دانشجویان طی روزهای قبل علیه از سرگیری روابط دیپلماتیک با بریتانیا و در این روز علیه حضور ریچارد نیکسون معاون ریاست جمهور آمریکا و گرفتن دکترای افتخاری حقوق از دست شاه به پاخاسته بودند .این اعتراضات چهار ماه پس از اجرای طرح کودتای شوم سازمان اطلاعات آمریکا سی.آی.ا باهمکاری روحانیت و اوباشان طرفدار شاه توسط ارتش علیه حکومت منتخب مردم به ریاست دکتر محمدمصدق به گلوله بسته شدند و سه دانشجو به نام های احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا جان باختند .

جنبش دانشجوئی ایران از همان آغاز تاسیس دانشگاه تهران با آگاهی و تعهد در برابر ظلم و ستم مبارزه کرده و در دفاع از حقوق و آمال های بشری نقش مهمی داشته، و با تکیه به میراث مبارزاتی خود به عنوان وجدان بیدار جامعه در دفاع بی چون وچرای از حقوق انسان‌ها فارغ از رنگ، باور، تفکر، و جنسیت به میدان آمده است .جنبش دانشجویان داخل و خارج از کشور نه تنها نقش مهمی در ارتقاء آگاهی مردمان ایران از ماهیت چپاولگرانه هزار خانوار حاکم بر جامعه ایران به سرکردگی شاه خودکامه داشت بلکه یکی از متشکل ترین نیروهای اپوزیسیون دموکراتیک قاطع علیه نظام شاه سالاری و حامیان بین المللی این رژیم به شمار می‌آمد و سهم به سزائی درمبارزات مردمان ایران جهت برچیدن استبداد شاهانه به نفع استقرار دموکراسی و آزادی داشت .

هم از این رو با به قدرت رسیدن ارتجاع مذهبی جنبش دانشجوئی و دانشگاه به گفته خمینی «مرکز شر» هم‌زمان با جنبش های زنان و ملیت ها مورد حملات خوشونتبار فرهنگی سیاسی و اجتماعی قدرتمندان متعصب و تاریک اندیش مذهبی قرار گرفت . هنوز از «بهار آزادی» چندی نگذشته به دستور خمینی دانشگاها را بستند و اعتراضات دانشجویان با هجوم قمه کشان و چماقداران حزب اله به خاک وخون کشیده شد .چندی بعد با «انقلاب فرهنگی» بسیاری از مراکز آموزش عالی تعطیل شدند و سرانجام «پاکسازی» به اخراج دانشجویان و استادان دگر اندیش منجر شد .به دنبال این اقدامات پروژه «وحدت حوزه و دانشگاه» در دستور کار رژیم قرار گرفت .حضور «دانشجویان

سهمیه ای» در کلاس‌های درسی ترس و خفقان بر فضای دانشگاه سایه انداخت و دانشگاه به ابزاری در خدمت به پرورش کادر های مطیع و گوش به فرمان رهبر نظام تمامیت خواه اسلامی تبدل شد .

به رغم تلاش‌های متعدد و متفاوت چه از راه سرکوب عریان، پیگرد، اخراج، زندان و شکنجه؛ چه از طریق تشکیل نهادهای نزدیک ویا حامی نظام به قصد مهار جنبش در چارچوب روابط حاکم این پروژه در اثر مقاومت دانشجویان آزادی خواه و مبارز ناکام ماند و رژیم نتوانست دانشگاه را به عنوان سنگر آزادی خواهی و برابری طلبی به تسخیر کامل خود درآورد .

با وجود تشدید سرکوب ها پس از دوران اصلاحات حکومتی و جنبش اعتراض سراسری موسوم به سبز فعالیت مستقل شوراهای برآمده از راءی مستقیم دانشجویان برای دستیابی به حقوق صنفی خود توانست بار دیگر به حضور سیاسی دانشجویان در دانشگاه جان تازه‌ای به بخشد با وجود مشارکت زنان و مردان دانشجو در پیشاپیش اعتراضات سراسری این جنبش نقش کم رنگی داشت .دستگیری های گسترده فعالین دانشجوئی طی این خیزش ها همراه با افزایش کمیته های انضباطی و حراست به قصد تشدید سرکوب های درون دانشگاه‌ها و دوشادوش آنان حضور سرکوبگرانه نیروهای امنیتی ولباس شخصی ها و حزب اله به انسجام جنبش مستقل دانشجوئی به شدت ضربه زد و مانعی بر سر راه همراهی و هم صدائی متشکل و موثر دانشجویان در این مرحله از مبارزات مردمان ایران شد .

قتل دولتی مهسا امینی که به برآمد خیزش اعتراضی سراسری مردمان ایران به نام «ژن، ژیان، ئازادی» موسوم به انقلاب «زن، زندگی، آزادی» خشم ونفرت انباشته چهل واندی سال مردمان ایران را لبریز کرد همزمان با گشایش دانشگاه‌ها شد .جنبش دانشجوئی و در پیشاپیش آن زنان دختران دانشجو همراه و هم گام با مردمان متکثر و متنوع ایران یک صدا شده و تا به امروز می کوشند زندگی در خور انسانی که تحت سلطه نظام مذهبی فاشیستی جمهوری اسلامی از شهروندان سلب شده به دست بیاورند .جنبش دانشجوئی گرچه در وهله نخست می کوشد که به سلطه «انقلاب فرهنگی» نظام جمهوری تمامیت خواه مذهبی و تبعیض های جنسیتی، دینی، فکری…..و بر هم تنیدگی دین و اندیشه، ونیز متون آموزشی دانشگاهی خط بطلان بکشد و دانشگاه را به عنوان نهادی مدنی و در خدمت به حقیقت جوئی و رشد تفکر انتقادی از طریق خردورزی در راستای رشد آگاهی و پیشرفت به دور از دین ومرام به جامعه برگرداند؛ اما جنبش دانشجوئی ایران به دنبال مبارزات پیگیر و خستگی ناپذیر خود طی ده‌ها سال اکنون به خوبی می‌داند که مشکلات دانشگاهی بخشی جدا ناپذیر از معضلات عدیده اجتماعی اند که اکثریت بالاتفاق مردم با آن‌ها روبرواند و عمیقن آگاهند که بدون برآورده شدن خواست های عمومی که در راءس آن امروز براندازی رژیم و تحقق بخشیدن به جمهوری، دموکراسی و جائی دولت و دین قرار دارد، مشکل دانشگاه حل شدنی نیست .امروز ما بار دیگر شاهدیم که جنبش دانشجوئی همچون گذشته سنگر مقاومت و ایستادگی در برابر تمامیت خواهی و همچنین تداوم بخش مبارزات اجتماعی و سیاسی، زبان گویای مطالبات و خواسته‌های کلیدی جامعه شده است .در هم تنیدن جنبش دانشجوئی با جنبش های ملیت ها، زنان، معلمان، فرهنگیان، کارگران، بازنشستگان،دانش آموزان و دیگر جنبش ها نوید بخش آینده ای روشن و امیدوار کننده برای فردای رها از رژیم مننفور جمهوری اسلامی و برقراری جمهوری دموکراتیک و لائیک مردمان ایران در ساختاری غیر متمرکز فدرالی است .

 

دانشجو می‌میرد ذلت نه می‌پذیرد

پیروز باد جنبش انقلابی «زن ، زندگی، آزادی»