• نویسنده, کیوان حسینی

جنبش مهسا، انقلاب زن، زندگی، آزادی یا اعتراض‌های یک سال اخیر، هر نامی برای رویدادهای یک سال اخیر ایران بگذاریم، آن‌چه رخ داد، اثراتی عمیق بر جامعه و حکومت ایران گذاشت و تحولات سیاسی-اجتماعی مرتبط با این رویداد کماکان ادامه دارد.

این اعتراض‌ها موجب شد تا بار دیگر مساله حکومت دینی،‌ آزادی‌های اساسی و حقوق بنیادین ملت ایران، به دغدغه‌هایی محوری در سطح افکار عمومی تبدیل شوند؛ موضوعاتی که بحث درباره آن‌ها، هرگز به مذاق اسلامگرایان حاکم خوش نیامده است.

وب‌سایت بی‌بی‌سی فارسی، همزمان با سالگرد کشته شدن مهسا (ژینا) امینی، با انتشار سلسله مقاله‌ها و گزارش‌های متنوع تلاش کرد تا آنچه را رخ داده از زوایای گوناگون بررسی کند. همزمان، در سری گزارش‌های «جان‌باختگان اعتراض‌های ایران» نیز، برخی از کشته‌شدگان معرفی شدند.

آیا باید به سانسور تن داد و در ایران کتاب چاپ کرد یا نه؟

با بالا گرفتن اعتراض‌ها، هنرمندانی که برای چهار دهه با سانسور شدید حکومت روبه‌رو بودند تصمیم گرفتند که همگام با معترضان در برابر این سانسور مقاومت کنند. از جمله اقدامات آن‌ها، بیانیه‌های نویسندگانی بود که اعلام کردند دیگر حاضر نیستند در ایران کتاب‌هایشان را با سانسور چاپ کنند. اما این تصمیم، با انتقادهایی هم همراه بوده. آیا انتشار کتاب با سانسور بهتر از عدم انتشار آن نیست؟ تکلیف دسترسی مخاطبان در داخل کشور به کتاب‌ها و ترجمه‌ها چه می‌شود؟ رومینا امیدپناه، روزنامه‌نگار در گزارشی ضمن مروری بر اعتراض‌های نویسندگان، با دو نویسنده مصاحبه کرده: فرشته مولوی، نویسنده‌ای که ایده عدم چاپ کتاب در ایران را مطرح کرد و یکی از نویسندگان زن که کتاب‌هایش در داخل کشور منتشر می‌شوند و معتقد است که اصل چاپ کتاب، خود بخشی از مبارزه او علیه تبعیض محسوب می‌شود.

جنگ اقتصادی جمهوری اسلامی با طرفداران حجاب اختیاری

جمهوری اسلامی در یک سال گذشته، وقت و انرژی و منابع قابل توجهی را برای سرکوب طرفداران آزادی حجاب هزینه کرد. اما چنان‌که علی رمضانیان در یکی از گزارش‌های خود نوشت، بخش مهمی از این تلاش‌ها، به شکل جریمه‌هایی که تبعات اقتصادی داشتند اعمال شدند؛ از فیلتر کردن اینستاگرام گرفته تا پلمب مغازه‌ها یا خودداری از ارائه خدمات به زنانی که حاضر نیستند به حجاب اجباری تن دهند. او در این گزارش نوشت که شدت رفتارهای حکومت در برابر طرفداران آزادی حجاب، ابعاد یک جنگ اقتصادی را پیدا کرده است.

علی رمضانیان همچنین در گزارشی دیگر به مساله خروج سرمایه از ایران از زمان کشته شدن مهسا امینی پرداخت و آمارهای موجود در این زمینه را بررسی کرد. او در این گزارش نوشت که موضوعاتی مانند ایجاد ناامنی برای فعالان اقتصادی و فشار مضاعف بر بنگاه‌های اقتصادی، واحد‌های صنفی، کارآفرینان و شرکت‌های نوظهور، سرمایه و صاحبان آن را از ایران فراری داد.

پیدایش و زوال «حجاب» به سبک ایرانی

منبع تصویر، Getty Images

نقطه آغاز اعتراض‌های یک‌سال اخیر، مساله «حجاب اجباری» برای زنان بود. اما آنچه از سوی حکومت به عنوان «حجاب» معرفی می‌شود و اسلامگرایان اصرار دارند که باید اجرا شود، مفهومی دست‌ساز است که سابقه تاریخی چندانی ندارد. چنان‌که پریسا خوش‌نامی در گزارشش نوشته، «حجاب» و ملزوماتش در دنیای مدرن، نه تنها معنایی یکسان و فراگیر در میان مسلمانان ندارد، بلکه حتی در ایران نیز آن‌چه امروز با اجبار اجرا می‌شود، در واقع یک مدل به نسبت نوظهور از «حجاب اسلامی» محسوب می‌شود. خانم خوشنامی در این گزارش برای مرور تحولات حجاب به عنوان مدلی از پوشش زنان ایرانی، با شهلا شفیق و تعدادی از زنانی که تجربه سخت‌گیری‌های دهه‌های ۶۰ و ۷۰ را داشته‌اند، مصاحبه کرده است.

دشواری‌های گزارش تعداد دقیق کشته‌شدگان

از فردای کشته شدن مهسا امینی و آغاز اعتراض‌های ایران، گزارش دقیق تعداد کشته‌شدگان به یکی از چالش‌های عمده رسانه‌های فارسی تبدیل شد. حکومت حاضر نبود در این زمینه آماری منتشر کند و خبرنگاران مستقل نیز اجازه فعالیت در ایران نداشتند. در این فضا، سازمان حقوق بشر ایران در نروژ به یکی از مهم‌ترین منابع برای گزارش تعداد کشته‌شدگان تبدیل شد. امیر کلهر در گزارش خود برای بررسی اینکه این سازمان چگونه از صحت آمار خود مطمئن می‌شد، با محمود امیری مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران مصاحبه کرد. آقای امیری مقدم در این گزارش علاوه بر شرح فعالیت‌های سازمانش، توضیح می‌دهد که جمهوری اسلامی برای جلوگیری از اطلاع‌رسانی دقیق درباره تعداد کشته‌شدگان به چه ابزارهایی روی آورد.

براندازی بی‌خطر

با اوج گرفتن اعتراض‌های جنبش مهسا، برخی از مخالفان پیش‌بینی کردند که از عمر حکومت جمهوری اسلامی مدت زمان زیادی باقی نمانده و فروپاشی این نظام سیاسی، نزدیک است. حسین باستانی در مقاله‌ای مفصل به بررسی انتقادی چند نگاه متفاوت به «براندازی» پرداخت؛ نگاه‌هایی که هر کدام با تکیه بر نمونه‌های تاریخی، روش و نتیجه‌ای خاص را پیش‌بینی می‌کنند.

موسیقی متن اعتراض‌های ایران

در یک سال گذشته حجم کم‌سابقه‌ای از سرودها و آهنگ‌های انقلابی منتشر شدند؛ آهنگ‌هایی که در آن‌ها مضامین اعتراضی، یادآوری کشته‌شدگان، حقوق زنان و تبعیض‌های گوناگون رایج در ایران شنیده می‌شدند. در آستانه سالگرد کشته شدن مهسا، از تعدادی از زنان خواننده درخواست کردیم که از میان مجموع آهنگ‌هایی که منتشر شده‌اند، یک قطعه را به عنوان ترانه برگزیده انتخاب کنند. در مجموعه مطالب این بخش، این خواننده‌ها دلایل خود را برای انتخابشان شرح دادند و همچنین از عمق سانسور زنان در موسیقی ایران در ۴۰ سال گذشته سخن گفتند. این مطالب توسط حسام گرشاسبی، روزنامه‌نگار باسابقه حوزه موسیقی تهیه شدند و انتشارشان همچنان ادامه دارد:

اثر منتخب مرجان فرساد: سوگندنامه ساخته دانشجویان موسیقی

اثر منتخب رعنا فرحان: «برای…» ساخته شروین حاجی‌پور

اثر منتخب آیدا شاه قاسمی: «به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد»

اثر منتخب ملیحه مرادی: «سرود زن» ساخته مهدی یراحی

رستاخیر سینمای ایران

منبع تصویر، social media

یکی از نخستین گروه‌هایی که به شکلی جدی به مبارزه با حجاب اجباری پیوستند و از معترضان حمایت کردند، سینماگران و به طور مشخص، زنان بازیگر بودند. آن‌ها در اقدامی تاریخی بدون حجاب اجباری در اماکن عمومی حاضر شدند. همزمان در سطح بین‌المللی نیز، سینمای ایران روزگار کاملا متفاوتی را تجربه کرد و جشنواره‌های مهم فیلم در سراسر جهان به فرصتی برای اعتراض به تبعیض علیه زنان و زندانی کردن سینماگران معترض تبدیل شد. در کنار این تحولات، فیلم‌هایی نیز بدون گرفتن مجوز از وزارت ارشاد تولید شدند که به موفقیت‌هایی در سطح بین‌المللی دست پیدا کردند. مجموعه این تحولات، در چهار مطلب گوناگون بررسی شدند:

«حکومت بچه‌کش» و هراس جمهوری اسلامی از این لقب

یکی از ابعاد مهم اعتراض‌های یکسال اخیر کشته شدن دهها تن از کودکان بود؛ کشته‌هایی که جمهوری اسلامی مسئولیت کشتن حتی یکی از آن‌ها را برعهده نگرفت. برعکس دستگاه تبلیغاتی حکومت از نخستین روزهای آغاز اعتراض‌ها، فعالیت گسترده‌ای انجام داد تا تک تک موارد کشته شدن کودکان را با سناریوهایی ساختگی بیامیزد. این در حالی بود که معترضان خیلی زود در شعارهایشان علیه جمهوری اسلامی، این موضوع را نیز نادیده نگرفتند و شعار دادند «حکومت بچه‌کش، نمی‌خوایم، نمی‌خوایم.» اصولا چه شد که مخالفان، توصیف «بچه‌کش» را جمهوری اسلامی انتخاب کردند و چرا حکومت تا این حد از این لقب وحشت دارد؟ مسعود کاظمی در گزارشی، نخست به مرور موارد کشته شدن کودکان در دورن قدرت اسلامگرایان در ۴۰ سال گذشته پردخت و سپس شرح داد که چرا به دلیل قوانین بین‌المللی سخت‌گیرانه در این زمینه، حکومت تا این حد در تلاش است تا مسئولیت کشتن هیچ کودکی را برعهده نگیرد.

آهنگ‌هایی که به مناسبت سالگرد کشته شدن مهسا منتشر شدند

علاوه بر دهها اثری که در طول یکسال گذشته درباره اعتراض‌ها و جنبش زن، زندگی، آزادی منتشر شد، در آستانه سالگرد کشته شدن مهسا امینی هم چندین اثر مهم منتشر شد که عموما همانن دیگر آثار این سال، مضامینی اعتراضی داشتند و در ستایش معترضان بودند. حسام گرشاسبی در گزارشی به بررسی ۱۰ قطعه مهمی پرداخت که همگی به مناسبت سالگرد کشته شدن مهسا امینی منتشر شدند؛ آثاری که هم موزیسین‌های سرشناس مانند علی عظیمی یا شهرداد روحانی در انتشارشان سهم داشتند و هم هنرمندانی که چندان شناخته شده نیستند.

اینترنت محدودتر شد و جیب مردم خالی‌تر

بررسی آثار اقتصادی تحولات یک سال اخیر آسان نیست. حکومت در ارتباط با آمارهای اقتصادی متهم به دروغگویی است و منابع مستقل قابل اعتماد برای بررسی شاخص‌های مهم اقتصادی دشوار است. با این حال چنان‌که علی رمضانیان در گزارش‌های خود نوشت، شواهد کافی وجود دارد که نشان می‌دهد شرایط اقتصادی مردم در پی این رویدادها بدتر شده است. از جمله او در گزارشی به اثرات محدودیت‌های اینترنتی و به ویژه فیلتر کردن اینستاگرام بر تجارت‌های خرد پرداخته است.

او همچنین در گزارش‌های دیگر به طور مشخص آثار اقتصادی سرکوب‌های اخیر بر دو استان کردستان و سیستان و بلوچستان را نیز به شکل جداگانه بررسی کرده است.

محدودیت‌های تازه، کردستان را فقیرتر کرد

سیستان و بلوچستان و فقری که عمیق‌تر شد

روسری سوزان، واژگونی نماد انقلاب و تولد نمادهای جدید

در جریان اعتراض‌های یکسال اخیر، زنان بسیاری ابتدا با برداشتن روسری و تکان دادنش در هوا و کمی بعد با آتش‌زدن آن، اعتراض مسالمت‌آمیز خود را نشان دادند. حجاب اجباری در حالی به محور اصلی اعتراض‌های زن، زندگی، آزادی تبدیل شد که همین شکل پوشش، زمانی نه چندان دور نمادی مهم برای انقلابیون ایرانی بود؛ انقلابیونی که بعد از سرنگون کردن حکومت استبدادی پهلوی، با ایدئولوژی اسلامگرایانه به قدرت رسیده بودند. پریسا خوشنامی در این گزارش به بررسی این موضوع پرداخته که چگونه، حجاب، جایگاه خود را به عنوان نماد انقلابی‌گری از دست داد و در عوض، روسری‌سوزان به نمادی مهم برای انقلابی جدید تبدیل شد.

نهادهای امنیتی به روی اساتید دانشگاه شمشیر کشیده‌اند

در یک سالی که گذشت، دانشجویان و دانشگاه‌ها با فشارهای فزاینده‌ای روبه‌رو بودند و صدها تن از فعالان جنبش دانشجویی بازداشت شدند. اما با نزدیک شدن سالگرد کشته شدن مهسا امینی، دور تازه‌ای از فشار بر دانشگاه آغاز شد که هدف اصلی آن، اساتید دانشگاه بودند. این موج حملات که از سوی برخی «انقلاب فرهنگی دوم» توصیف شد، با بیکار شدن اساتید یا کاهش منابع مالی آن‌ها برای انجام کارهای پژوهشی همراه بود. میلاد پورعیسی در گزارشی، برای توصیف دقیق آن‌چه بر اساتید گذشته با یکی از اساتید دانشگاه تهران مصاحبه کرد. این استاد دانشگاه به تفصیل در این مطلب توضیح داده که اساتید با چه اشکالی از فشارهای حکومتی روبه‌رو هستند و کوچکترین حمایت‌های آن‌ها از معترضان یا دانشجویان معترض، برایشان چه هزینه‌هایی داشته است.

میلاد پورعیسی همچنین در گزارشی دیگر از فشارهایی نوشت که در آستانه سالگرد کشته شدن مهسا بر دانشجویان نیز وارد شد. در این نوشته می‌خوانیم که چگونه در آستانه سالگرد کشته شدن مهسا (ژینا) امینی، احضار دانشجویان دانشگاه‌های سراسر کشور به نهادهای امنیتی و گرفتن تعهد از آنان برای عدم شرکت در کنش‌های اعتراضی این اعتراضات اوج گرفت.

مهدی یراحی؛ خواننده سرودهای انقلابی

یکی از نخستین کسانی که به مناسبت سالگرد کشته شدن مهسا، آهنگ اعتراضی منتشر کرد، مهدی یراحی بود؛ خواننده‌ای که در یک‌سال اخیر خود را به عنوان خواننده سرودهای انقلابی جنبش مهسا تثبیت کرد. او او چهار روز پس از انتشار تک آهنگ «روسری‌تو بردار» به اتهام انتشار «ترانه غیرقانونی و خلاف اخلاق و عرف جامعه اسلامی» بازداشت شد. حسام گرشاسبی در مطلبی به بررسی زندگی و آثار مهدی یراحی پرداخت. در این مطلب می‌خوانیم که مهدی یراحی چگونه فعالیت‌های هنری‌اش را به عنوان یک «خواننده مجاز» آغاز کرد و چه شد که به مرور زمان به یکی از خوانندگان معترض تبدیل شد.

«آپارتاید جنسیتی» و انتقاد تند سازمان ملل

با نزدیک شدن روز سالگرد کشته شدن مهسا امینی، تلاش‌های حکومت برای مقابله با معترضان هم شدت گرفت و خبرهای بسیاری درباره «لایحه حجاب و عفاف» منتشر شد؛ لایحه‌ای که از سوی قوه قضائیه به دولت ارائه شده و از آنجا به مجلس رفته تا بررسی شود. در آستانه سالگرد مهسا، گروهی از مقام‌ها و گزارشگران سازمان ملل با صدور بیانیه‌ای، این لایحه را مصداق «آپارتاید جنسیتی» توصیف کردند؛ یکی از تندترین انتقادها از حکومت ایران. در حال حاضر بر اساس قوانین بین‌المللی «آپارتاید» از مصادیق جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود و تلاش‌هایی جدی وجود دارد که «آپارتاید جنسیتی» نیز در همین رده قرار بگیرد و در سطح بین‌المللی غیرقانونی شود. ما در مطلبی به این پرسش پاسخ دادیم که «آپارتاید جنسیتی» چیست و چرا سازمان ملل برای توصیف لایحه حجاب از این اصطلاح استفاده کرد؟

تبدیل کردن روانپزشکی و روانشناسی به ماشین کنترل و سرکوب

در یک سال گذشته، که اعتراض‌های سراسری به طور مشخص حجاب را در ایران هدف گرفت، چندین بار بعضی از مقام‌های جمهوری اسلامی، مخالفان حجاب اجباری را «بیمار روانی» توصیف کردند و حتی در مواردی در احکام قضایی هم، متهمان با «برچسب بیمار روانی» روبه‌رو شدند. در یکی از خبرسازترین پرونده‌ها در این مدت، افسانه بایگان، بازیگر مطرح سینمای ایران، محکوم شد تا هفته‌ای یک بار برای «درمان بیماری روحی شخصیت ضد خانواده» به مرکز مشاوره و روانشناسی برود و گواهی سلامت بگیرد. آزاده صمدی، دیگر بازیگر زن معترض به حجاب اجباری، هم محکوم شد تا برای درمان «شخصیت ضد اجتماعی» و «نیاز به دیده‌شدن از طریق عدم رعایت مقررات عمومی و رفتارهای نابه‌هنجار و ضداجتماعی» دو هفته یک بار به مرکز روان‌شناسی و مشاوره برود. همچنین در سال‌های اخیر چند زندانی سیاسی و عقیدتی در ایران به‌اجبار در بیمارستان‌های روانی بستری شده‌اند. آن‌ها گفته‌اند در این مدت داروهایی به آن‌ها تزریق شده که گاه باعث اختلال در حرکت یا حرف زدن شده و بعضی از آن‌ها تحت درمان با شوک الکتریکی قرار گرفته‌اند. بعضی از فعالان حقوق‌بشر نام این کار را مجنون‌انگاری مخالفان و زندانیان سیاسی‌ گذاشته‌اند. در ارتباط با این موضوع، دو تن از کارشناسان دو مقاله متفاوت نوشتند:

دکتر مجتبی شیری، روان‌پزشک قانونی در بریتانیا، درمقاله «سوء استفاده از روان‌پزشکی و ضرورت تصویب قانون سلامت روان» به این روش سرکوب مخالفان در جمهوری اسلامی پرداخت و خلاء قانونی در این زمینه را بررسی کرد.

و همچنین احمدرضا یزدی، روان تحلیلگر و پژوهشگر انسان‌شناسی اجتماعی فرهنگی، روند رو به رشدِ سیاسی شدن روان‌پزشکی و روان‌شناسی در ایران، به ویژه بعد از جنبش مهسا را بررسی کرد.

چه بلایی بر سر کانون وکلا آمد؟

وکلا از همان نخستین روزهای آغاز اعتراض‌ها در ایران، به یکی از اهداف مهم فشارهای حکومت تبدیل شدند. آن‌ها در این مدت بارها دست به تجمع زدند، برخی از وکلا به اشکال مختلف از معترضان حمایت کردند و هر بار با برخورد امنیتی روبه‌رو شدند. همچنینمجلس شورای اسلامی در ایران تصمیم گرفت تا با تدوین قانونی جدید، صدور و تمدید پروانه وکالت را از اختیارات کانون‌های وکلا سلب و آن را به وزارت امور اقتصادی و دارایی، ذیل عنوان کسب و کارهای عادی قرار دهد. چنین قانونی در صورت تصویب می‌تواند شدیدترین ضربه جمهوری اسلامی طی ۴۴ سال گذشته به پیکره مستقل قدیمی‌ترین نهاد مدنی ایران باشد. سینا قنبرپور در گزارشی ضمن مرور تمامی فشارهایی که بر وکلا و کانون وکلا وارد شد، در مصاحبه با دو تن از وکلا به نام‌های مرضیه محبی و قاسم بعدی، جزییات ناگفته‌ای درباره سرکوب وکلا را بررسی کرد. هر دوی این وکلا از جمله کسانی هستند که بعد از سرکوب اعتراض‌های یک‌سال اخیر ایران را ترک کرده‌اند.

دولت ترکیه ساکت ماند، اما جامعه مدنی این کشور از معترضان حمایت کرد

یکی از موضوعاتی که در این یکسال کمتر در رسانه‌های فارسی زبان بازتاب پیدا کرد، جزییات واکنش جامعه و دولت ترکیه به اعتراض‌های ایران بود. چنانکه عطا محامدتبریز در گزارشی نوشت، در این یکسال، جامعه مدنی ترکیه به اشکال مختلف و به شکلی کاملا فعالانه از اعتراض‌های ایران حمایت کردند و هوادران حقوق زنان در این کشور بارها علیه حجاب اجباری راهپیمایی کردند. در مقابل اما دولت ترکیه که این روزها با حکومت ایران رابطه دوستانه‌ای دارد، در واکنش نشان دادن به اعتراض‌ها، دست به عصاتر بود و از حمایت‌های پرشور، شبیه به آنچه که از سوی دولت‌های غربی دیده شد، خبری نبود.

فریاد خاموش معترضان بر روی دیوارهای شهر

دیوارنویسی در ایران سابقه‌ای طولانی دارد، اما در یک سال اخیر و در پی شدت گرفتن سرکوب معترضان، به یکی از ابزارهای کم‌خطرتر برای بیان اعتراض در کشور تبدیل شده است. میزان تنوع و خلاقیت در نوشتن شعارها، همراه با چاپ عکس شابلونی کشته‌شدگان با اسپری رنگ، تاثیرگذاری آنها را چند برابر کرده است. به بیان دیگر در این مدت دیوارها یار اضافی معترضان بودند؛ دهان‌هایی خاموش اما با صدایی بلند برای بیان اعتراض. بی‌تا ملکوتی در یادداشتی به بررسی ۱۰ دیوارنویسی شاخص این یکسال پرداخت.

پرونده قضایی کشته شدن مهسا امینی به کجا رسید؟

از لحظه‌ای که مهسا امینی کشته شد، تبلیغات حکومت درباره آنچه بر او گذشته بود با شدت قابل توجهی دنبال شد. جمهوری اسلامی اصرار داشت که او در حین بازداشت به دلیل نوع پوششش، از ماموران کتک نخورده و تنها به دلیل بیماری‌هایی که از کودکی داشته، در حین بازداشت جان سپرده است. اما خانواده مهسا امینی این روایت را باور نکردند و به همراه وکلایشان تلاش کردند تا پرونده کشته شدن او در دستگاه قضایی بررسی شود. در پی شکایت آن‌ها و پیگیری‌های وکلا، این پرونده تشکیل شد و اتفاقا در چارچوب روایت‌های تبلیغاتی مورد نظر حاکمیت، هرازگاهی در ارتباط با این پرونده در رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی اطلاع‌رسانی هم شد. حالا که یکسال از این رویداد گذشته، سرنوشت آن پرونده چه شده و شکایت خانواده مهسا امینی به کجا رسید؟ مسعود آذر در گزارشی ضمن بررسی اظهارنظرهای دو طرف، به این پرسش پاسخ داده است.

وقتی دانش‌آموزان هم به میدان آمدند

یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد و مهم اعتراض‌های یک سال اخیر، مشارکت قابل توجه دانش‌آموزان – به ویژه دختران – در اعتراض‌ها بود. دختران در سطوح مختلف تحصیلی، عکس‌هایی از خود بدون حجاب اجباری را منتشر کردند و بر روی تخته سیاه‌ها، شعار زن، زندگی، آزادی، در سراسر کشور دیده می‌شد. علاوه بر این، آن‌ها در اعتراض‌های خیابانی هم مشارکت قابل توجهی داشتند؛ مساله‌ای که موجب شد تا تعداد کودکانی که در این اعتراض‌ها کشته شدند به شکل قابل توجهی از موارد مشابه قبلی بیشتر باشد. رومینا امیدپناه در گزارشی به بررسی حضور دانش‌آموزان در اعتراض‌ها پرداخت و علاوه بر مرور چند تحول مهم مرتبط با دانش‌آموزان، موضوعاتی مانند حمایت‌های نهادهای صنفی معلمان از دانش‌آموزان معترض و همچنین موج مسمومیت دختران دانش‌آموز را بررسی کرد.

در این یک سال بر جامعه‌ پزشکی چه گذشت؟

علاوه بر کانون وکلا، یکی دیگر از نهادهای عمومی که از سوی حکومت زیر ضربه قرار گرفت، سازمان نظام پزشکی بود؛ نهادی که اعضایش به دلیل روبه‌رو شدن با جمعیت بزرگی از معترضان تیرخورده و مجروح، به یکی از گروه‌های کلیدی برای حاکمیت تبدیل شد. همزمان، پزشکان خود از جمله کسانی بودند که به اعتراض‌ها پیوستند و با تجمع در برابر سازمان نظام پزشکی تلاش کردند تا از حیثیت حرفه‌ای خود دفاع کنند. سینا قنبرپور در گزارشی، ضمن مرور اعتراض‌های پزشکان و سازمان نظام پزشکی به جزییات تحولاتی می‌پردازد که در جریان آن، پزشکان بسیاری با دشواری‌هایی جدی روبه‌رو شدند.

بازخوانی پنج اثر مهم نویسندگان زن از نگاه «زن، زندگی، آزادی»

در جریان اعتراض‌های یک سال اخیر، بیش از هر زمان دیگری مساله تبعیض علیه زنان در ایران به اشکال مختلف مطرح شد؛ تبعیضی که در مواردی به شکل قانونی و ساختاری اجرا می‌شود و در مواردی در نتیجه عرف و سنت‌های جمعی اعمال می‌شود. نویسندگان زن، دهه‌هاست که از ابزارهایی مانند خلق ادبیات داستانی برای شرح این تبعیض‌ها بهره می‌برند. در سالگرد کشته شدن مهسا امینی و آغاز اعتراض‌هایی که «زن، زندگی، آزادی» شعار اصلی آن بود، رومینا امیدپناه پنج رمان معروف از پنج نویسنده سرشناس زن را بازخوانی کرد:

«خانه ادریسی‌ها» اثر غزاله علیزاده

«سگ و زمستان بلند» اثر شهرنوش پارسی‌پور

«مادران و دختران» اثر مهشید امیرشاهی

«حالا کی بنفشه می کاری؟» اثر فرشته مولوی

«انقلاب مینا» اثر مهرنوش مزارعی

می‌رقصد، با موسیقیِ مرگ بر دیکتاتور، در صدای تاریخ وُ گلوی انسان

در کنار آثار متنوع موسیقایی، در یک سال گذشته حجم قابل توجهی شعر نیز در ارتباط با جنبش مهسا منتشر شد؛ اشعاری که در آن مضامین گوناگونی – از همدلی با معترضان یا شرح شوق حماسی انقلاب تا روایت ظلم و کشتار و تبعیض – منتشر شدند. بی‌تا ملکوتی در گزارشی به ۱۰ شعر می‌پردازد که توسط ۱۰ تن از شاعران سرشناس زن در این مدت سروده شده‌‌اند. او برای تهیه این گزارش با برخی از شاعران نیز مصاحبه کرده و نظراتشان را بازتاب داده است؛ از جمله شیدا محمدی و سپیده جدیری.

تصاویری از جدال ۴۴ ساله حکومت دینی و زنان بر سر حجاب اسلامی اجباری

در این یکسال تصاویر بسیاری از اعتراض زنان به حجاب اجباری در ابعادی گسترده منتشر شد که بی‌تردید تعدادی از آن‌ها به عنوان نمادهای کلیدی جنبش مهسا ماندگار خواهند شد. اما حقیقت این است که مبارزه زنان ایرانی با حجاب اجباری، سابقه‌ای هم‌سن خود جمهوری اسلامی دارد و از همان ابتدا، تصاویری خاص به جایگاهی نمادین دست پیدا کردند. شهاب میرزایی در این نوشته، به بررسی تعدادی از این تصاویر تاریخی پرداخته است.

مهسا، ژینا، شنه؛ به روایت مادرش مژگان افتخاری

مهسا امینی تا روزی که در بازداشت گشت ارشاد کشته شد، شهروندی عادی بود؛ اما در این یکسال او به نامی بین‌المللی تبدیل شد؛ کسی که حتی نامش بر روی این اعتراض‌ها مانده و سالگرد کشته شدنش به یکی از مهم‌ترین رویدادهای کشور تبدیل شده است. فرزاد صیفی کاران در گزارشی با مژگان افتخاری، مادر مهسا امینی مصاحبه کرده و از او درباره دخترش، علایقش و کودکی‌اش پرسیده است.