صادرات انواع نفت و فرآورده‌های نفتی آمریکا در سال ۲۰۲۰ بیش از واردات آن کشور بوده است

با اعلام امضای توافق ویژه دفاعی “آکِس” بین آمریکا، بریتانیا و استرالیا به منظور مقابله با قدرت فزاینده چین، بار دیگر موضوع دکترین “چرخش به آسیا” که در همین رابطه توسط رئیس جمهوری پیشین آمریکا، باراک اوباما مطرح شده بود در رسانه‌های جهان انعکاس پیدا کرد. اوباما عنوان می‌کرد که ایالات متحده بیش از حد خود را درگیر خاورمیانه کرده و باید نگاهش را متوجه شرق آسیا و در معیار بزرگتر منطقه “هند و اقیانوسیه” کند (منطقه‌ای که از سواحل غربی هند تا سواحل غربی آمریکا را در بر می‌گیرد) چرا که چین از درگیر بودن آمریکا در خاورمیانه استفاده کرده و می‌رود که رفته رفته در مناطق مذکور دست بالا را پیدا کند.

بسیاری از رسانه‌ها این چرخش در سیاست خارجی آمریکا را (که در زمان دونالد ترامپ با شدت تمام و با آغاز یک جنگ تجاری علیه چین دنبال شد) با استقلال نفتی (Oil independence) آن کشور به خصوص عدم اتکای آمریکا به نفت خاورمیانه مرتبط می‌دیدند. خروج آمریکا از سوریه و افغانستان به این نظریه که آمریکا از خاورمیانه دل کنده بیشتر دامن زد.

این یاداشت به پاسخ به این دو سوال می‌پردازد: آیا آمریکا برای تامین نفت مورد نیازش استقلال پیدا کرده است؟ آیا خاورمیانه اهمیتش را برای آمریکا از دست داده است؟

امضای توافق ویژه دفاعی “آکِس” بین آمریکا، بریتانیا و استرالیا بار دیگر موضوع دکترین “چرخش به آسیا” از سوی آمریکا را مطرح کرد

صادرات انواع نفت و فرآورده‌های نفتی آمریکا در سال ۲۰۲۰ بیش از واردات آن کشور بوده است. این تحول که بعد از ۷۵ سال برای اولین بار رخ داده مدیون پیشرفت فناوری و اقتصادی شدن استخراج نفت از سنگ نفت‌ها ((Shale oil ) است. در این سال آمریکا ۸ میلیون و ۵۱۰ هزار بشکه در روز انواع نفت و فرآورده‌های نفتی صادر، و در قبال آن ۷ میلیون و ۸۶۰ هزار بشکه وارد کرد.

در همین سال، در خصوص نفت خام، آمریکا ۳ میلیون و ۱۸ هزار بشکه در روز صادر کرد در حالی که ۵ میلیون و ۸۸ هزار بشکه در روز واردات داشته است. شاید در نگاه اول موضوع کمی عجیب برسد. چرا آمریکا هم نفت خام صادر و هم وارد می‌کند؟ موضوع بر می‌گردد به سازمان و پیکربندی پالایشگاه‌های آمریکا که از دیر باز برای پالایش نفت‌های سنگین تر که وارداتی هستند پی‌ریزی شده‌اند در حالی که نفت حاصل از سنگ نفت‌ها غالبا نفت سبک و شیرین است که برای پالایشگاه‌های آمریکا مناسب نیست.

پیش از تحریمهای آمریکا ایران یکی از بزرگترین صادر کنندگان نفت خام بوده است

مجموعه ارقام فوق نشان می‌دهد که آمریکا هنوز از استقلال نفتی فاصله دارد.

گاهی گفته می‌شود که آمریکا از نفت خلیج فارس بی‌نیاز شده است. واقعیت این است که کانادا و مکزیک به عنوان بزرگترین تامین کنندگان نفت و فرآورده‌های نفتی مورد نیاز آمریکا جای کشورهای خلیج فارس، از جمله ایران را نسبت به دهه هفتاد میلادی گرفته‌اند. اما این به آن معنا نیست که صادارت نفت از این منطقه به آمریکا قطع شده است. ۱۰ درصد واردات انواع نفت و فرآورده‌های نفتی و ۱۲ درصد نفت خام وارداتی آمریکا از خلیج فارس، عمدتا توسط عربستان سعودی تامین می‌شود.

والتر راسل مید، محقق و مدرس سیاست خارجی آمریکا، به مورد دیگری از اهمیت خلیج فارس در سیاست خارجی آمریکا اشاره می‌کند. او می گوید امنیت خلیج فارس به دلیل نقش رهبری آمریکا در حفظ امنیت تجارت جهانی و ثبات جریان نفت، یکی از عناصر مهم سیاست خارجی آمریکا است. اقتصادهای بزرگ متحد آمریکا، در شرق آسیا، که ضمنا در ارتباط ارگانیک با اقتصاد آمریکا هستند شدیدا وابسته به نفت خاورمیانه‌اند. ژاپن ۸۹ درصد، کره جنوبی ۶۹ درصد و سنگاپور ۷۰ درصد واردات نفتشان از خاورمیانه است. هر نوع توقف صادرات یا بی ثباتی و شوک نفتی، اقتصاد این کشورها را بطور جدی با مشکل روبرو می‌کند.

والتر راسل مید به نکته دیگری در رابطه با اهمیت استراتژیک خلیج فارس در سیاست خارجی آمریکا اشاره می‌کند. هر شوک نفتی در خاورمیانه، کل بازار نفت را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار می‌دهد و باعث افزایش قیمت نفت هم در آمریکا و هم در اروپا شده و اقتصاد غرب را تحت فشار قرار می‌دهد. این نظر توسط نیروی دریائی آمریکا که طولانی ترین “حضور غیرجنگی” را در تاریخ خود در منطقه خلیج فارس داشته تایید می‌شود.

در پی حمله پهپاد ها در سال ۲۰۱۹ به تاسیسات عربستان سعودی نفت در آمریکا ۱۴.۷ درصد افزایش یافت

در پی حمله پهپاد ها در سال ۲۰۱۹ به تاسیسات عربستان سعودی که به ایران نسبت داده می‌شد در یک روز قیمت نفت در آمریکا ۱۴.۷ درصد افزایش یافت. این افزایش قیمت نفت بلافاصله بازارهای سرمایه را در آمریکا و اروپا تحت تاثیر قرار داد.

و بالاخره امنیت اسرائیل یکی از مولفه‌های عمده سیاست خارجی آمریکا را در شش دهه گذشته تشکیل می‌داده است. در تازه ترین تحول، حدود یک ماه پیش نیروی دریائی آمریکا و اسرائیل دست به یک مانور مشترک در دریای سرخ زدند. از اول سپتامبر امسال (۱۰ شهریور) اسرائیل از متحدین ستاد فرماندهی نیروی دریائی آمریکا در اروپا خارج، و به ستاد فرماندهی مرکزی (سنتکام) منتقل شد. ناوگان پنجم آمریکا که حضور چشمگیری در خلیج فارس دارد تحت نظارت سنتکام است.

به دلیل تنش بی وقفه جمهوری اسلامی ایران با آمریکا و اسرائیل، و حتی با کشورهای حوزه خلیج فارس، تمامی مولفه‌های فوق که نقش برجسته‌ای در سیاست خارجی آمریکا بازی می‌کنند در معرض خطر‌ هستند. از این رو به نظر نمی‌رسد که تا آینده قابل پیش‌بینی آمریکا منطقه را ترک کند هر چند که تغییراتی از جهت حجم حضور نظامی در حدی که با اهداف استراتژیک فوق در تناقض نباشد دور از انتظار نیست.