امید اقدمی

یک: بحران آورده را بحران می‌بَرد!

برگ برنده‌ی اردوغان و حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی ترکیه در سال ۲۰۰۳، نه اسلام سیاسی بود و نه برافراشتن پرچم پان‌ترکیسم. هرچند حزب عدالت و توسعه، توسط اعضای حزب منحل‌شده و اسلام‌گرای فضیلت تاسیس شده بود، اما گفتمان سیاسی آن در زمان تاسیس، نه بر اسلام‌گرایی و شریعت، که بر اصلاحات وسیع اقتصادی متکی بود. اصلاحاتی که اقتصاد بحران‌زده‌ی ترکیه در آن سال‌ها به آن نیاز فوری و اکید داشت. اردوغان با یک برنامه‌ی مفصل اصلاحات اقتصادی روی کار آمد و به گواه اعداد و آمارها، اصلاحات او موفق هم بودند.

رجب طیب اردوغان برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ نخست وزیر ترکیه شد. در آن زمان، اقتصاد ترکیه با تورم بالا، بدهی عمومی بزرگ و بانک‌های به بن‌بست‌رسیده دست و پنجه نرم می کرد. علاوه بر این، این کشور در سال ۲۰۰۱ یک بحران مالی را تجربه کرده بود که منجر به کاهش شدید ارزش لیر ترکیه و انقباض قابل توجه اقتصادی شده بود.
اصلاحات اقتصادی موعود اردوغان در کوتاه‌مدت به بار نشست: ترکیه تا سال ۲۰۰۷ رشد سالانه ۷ درصد را در تولید ناخالص داخلی تجربه کرد و تورم ۳۰ درصدی سال ۲۰۰۲ به هشت درصد در سال ۲۰۰۷ رسید. با این وضعیت اردوغان منجی اقتصاد بحران‌زده و صدایی نو در فضای سیاسی ترکیه بود.

حالا اقتصاد ترکیه دوباره در وضعیت سال ۲۰۰۳ است. تورم در سال‌های اخیر با شیب تندی افزایش یافته و در سه سال اخیر کمابیش همیشه در حدود ۵۰ درصد بوده است. فساد اقتصادی فراگیر، ساختار اقتصادی وابسته به غرب، و در نهایت ضربه‌ی کاری کرونا بر اقتصاد توریسم‌محور ترکیه موجب شکل گرفتن یک بحران اقتصادی فراگیر در این کشور شده است. وضعیتی که سبد رای حزب عدالت و توسعه، حتی در میان گروه‌های اجتماعی باورمند به اسلام سیاسی اردوغانی را شکسته است. اردوغان که سوار بر بحران اقتصادی آمد، حالا در سایه‌ی بحران اقتصادی در چند قدمی سقوط است.

دو: اردوغانیسم به مثابه‌ی یک ایدئولوژی

مساله‌ی بحران اقتصادی، تنها دلیل تزلزل موقعیت سیاسی اردوغان نیست. مساله‌ی محوری برای مخالفان او در احزاب سیاسی که حالا در قالب شش حزب موتلف اپوزیسیون به توافق رسیده‌اند، فقدان دموکراسی و دیکتاتوری فزاینده‌ی سیاسی در قالب اسلام سیاسی است.
هرچند اصلاحات اقتصادی، تکیه‌گاه گفتمانی اردوغان برای رسیدن به قدرت بود، اما این وضعیت پس از مدتی تغییر کرد. ایده‌ی اسلام سیاسی، و امت‌گرایی نئوعثمانی‌، زیربنای سیاسی-نظری حزب عدالت و توسعه را می‌سازد. به ویژه پس از ائتلاف سیاسی حزب عدالت و توسعه با حزب ملی‌گرای سنتی MHP، اسلام سیاسی اردوغانی با شکلی از پان‌ترکیسم توسعه‌طلب ترکیب شد و ایدئولوژی اردوغانیسم کنونی را به وجود آورد. پیروزی‌های اردوغان در انتخابات‌های سال گذشته، توفیق ایده‌ی او در رفراندوم قانون اساسی، و جایگاه سیاسی ویژه‌ی کنونی او نتیجه این ترکیب و این ایدئولوژی است.

کودتای نافرجام ۲۰۱۵ نیز وضعیت سیاسی-اجتماعی ترکیه را بسته‌تر و بحرانی‌تر کرد. پس از این کودتا دولت به بهانه‌ی پاکسازی کودتاچیان، ده‌ها هزار نفر از اعضای ارتش، کارمندان دولت، دانشگاهیان، روزنامه‌نگاران و سیاستمداران مخالف را پاکسازی کرد. علاوه بر این اعلام «وضعیت ویژه» پس از کودتا، امکان برگزاری تجمعات اعتراضی و حتی اعتصابات کارگری را محدود کرد. دولت پساکودتای ترکیه، دیگر حتی قائل به اجرای نمایش دموکراسی هم نبود. محدودیت‌های پس از کودتا حتی دامن حزب قانونی HDP، حزب دموکراتیک خلق‌های این کشور را هم گرفت. در مدت کوتاهی پس از کودتا دولت روندهای حقوقی برای تعطیلی این حزب و بازداشت اعضا و نمایندگان مجلس این حزب را آغاز کرد. پساکودتا دوران جدیدی از مقابله‌ی دولت اردوغان با دموکراسی را آغاز کرد.

سه: انتخابات
۱۴ مه
بر اساس آمارها، اردوغان انتخابات سال ۲۰۱۸ را با ۵۲ درصد رای بُرد. در عین حال قابل تصریح است که حدود 10 درصد این رای از صندوق MHP، حزب ملی‌گرای سنتی ترکیه آمده بود. هواخواهان حزب MHP با ایدئولوژی پان‌ترکیستی، حتی اگر مخالف وضعیت ترکیه بودند، اما راه و گزینه‌ای هم جز انتخاب اردوغان نداشتند. با این حساب اگر رای MHP در ۲۰۱۸ نبود، انتخابات به دور دوم می‌کشید و اردوغان حتماً بازنده‌ی انتخابات می‌شد. علاوه بر این و بر اساس آمارها، اردوغان انتخابات ۲۰۱۸ را در میان ۱۸ تا ۲۴ ساله‌ها باخت. رای او در میان این طیف سنی که در فضای سیاسی ترکیه با عنوان نسل زد شناخته می‌شوند، حدود 35 درصد بود.

نسل زد در این دوره از انتخابات هم کابوس حزب عدالت و توسعه است. نسلی که حامل ارزش‌های نو است، کلاه گشاد ملی‌گرایی اردوغانی بر سرش نمی‌رود و میان دموکراسی و توسعه‌‌طلبی ارضی، به صراحت اولی را برمی‌گزیند. نسلی که تقویت اسلام سیاسی در ترکیه را دشمن آزادی‌های فردی و آینده‌ی خود می‌داند و در بحران اقتصادی کنونی عملاً راهی برای ساختن آینده‌ی خود نمی‌بیند. و مهم‌تر از همه اینکه این نسل بحران اقتصادی و اجتماعی پیشااردوغان، این انگیزه‌ی اصلی نسل‌های پیشین برای رای دادن به اردوغان را به یاد نمی‌آورد.

بر اساس نظرسنجی‌ها دولت اردوغان در نزدیک‌ترین وضعیت به شکست انتخاباتی قرار گرفته است. کمال کیلیچداراوغلو، کاندیدای ائتلاف اپوزیسیون متشکل از 6 حزب مخالف دولت حاکم تقریباً در تمام نظرسنجی‌ها با اختلاف رای حدود 2 الی سه درصد پیروز انتخابات است. هرچند این اعداد هنوز نمی‌توانند شکست اردوغان را قطعی نشان دهند.

انتخابات ۱۴ مه تا همین چند روز قبل چهار کاندیدا داشت: کمال کیلیچداراوغلو رهبر حزب جمهوری‌خواه خلق ترکیه CHP که حزب وارث آتاتورک است، رجب طیب اردوغان، رهبر حزب عدالت و توسعه، محرم اینجه، کاندیدای مستقل چپ میانه و سینان اوغان کاندیدای مستقل راست افراطی. محرم اینجه، که احتمالاً ممکن بود بخشی از سبد رای اپوزیسیون را با خود ببرد، روز گذشته و تنها چهار روز قبل از انتخابات استعفا داد تا میدان برای رای‌آوری کیلیچداراوغلو بازتر باشد. سینان اوغان اما رای حدود ۲ الی سه درصدی خود را در صورت کشیده شدن انتخابات به دور دوم، در سبد اردوغان خواهد ریخت. همین وضعیت هم موجب می‌شود هنوز هیچ قطعیتی در مورد نتیجه‌ی انتخابات وجود نداشته باشد.

چهار: دو نتیجه‌ی احتمالی انتخابات

در انتخابات سال ۲۰۱۸ حزب عدالت و توسعه انتظار نداشت در انتخابات شهرداری دو شهر آنکارا و استانبول بازنده باشد. به‌ویژه باخت استانبول برای اردوغان، که خود حضور در عرصه‌ی قدرت سیاسی در ترکیه را از شهرداری استانبول آغاز کرده بود، بسیار سنگین بود. در نتیجه حزب عدالت و توسعه نتیجه‌ی انتخابات را نپذیرفت و با مراجعه به دادگاه قانون اساسی توانست کار را به تکرار انتخابات بکشاند. تکرار انتخابات هم اما نتوانست نتیجه را به نفع حزب حاکم تغییر دهد و در تکرار انتخابات حزب عدالت و توسعه حتی شکست سخت‌تری خورد.

تجربه‌ی انتخابات ۲۰۱۸ شهرداری استانبول موجب می‌شود این احتمال پیش روی روزهای آینده‌ی ترکیه باشد که حزب عدالت و توسعه در صورت باخت در انتخابات نتیجه را نپذیرد. عدم پذیرش نتیجه‌ی انتخابات ریاست جمهوری اما با انتخابات شهرداری استانبول تفاوت دارد. این‌بار دولت می‌تواند مجموعه‌ای از اقدامات امنیتی و از جمله بازداشت برخی از فعالان سیاسی و افراد موثر در انتخابات را به بهانه‌ها و احتمالات گوناگون در دستور کار داشته باشد. اپوزیسیون هم در چنین شرایطی برخلاف انتخابات ۲۰۱۸ فقط منتظر نتایج دادگاه نخواهد بود و احتمالاً خیابان را همچون یک راه حل سیاسی در نظر داشته باشد.
اپوزیسیون هم احتمالاً در صورت باخت نتیجه را به سادگی نخواهد پذیرفت. اپوزیسیون حزب عدالت و توسعه هیچگاه تا این اندازه به پیروزی نزدیک نشده بود و در صورت شکست، باختی به قیمت تمام امکان‌های اپوزیسیون این کشور را تجربه خواهد کرد. علاوه بر این نگاهی به آمارها، محتوای تولید شده در شبکه‌های اجتماعی و واکنش‌های رسانه‌ها نشان می‌دهد که اولاً جامعه‌ی ترکیه در قطبی‌ترین وضعیت ممکن قرار دارد و دوماً مخالفان دولت حتی با وجود اختلافات ریشه‌ای، شبکه‌های گسترده‌ای از سازماندهی سیاسی را ساخته‌اند. از این رو اپوزیسیون ترکیه در صورت باخت، حتی برای حفظ بدنه‌ی خود عملاً راهی جز اعتراض به نتیجه‌ی انتخابات نخواهد داشت. بنابراین احتمالاً در صورت پیروزی اردوغان ما با چیزی شبیه اعتراضات سال ۸۸ ایران طرف خواهیم بود.

پنج: پایان اردوغان پایان اسلام سیاسی نیست

اسلام سیاسی در ترکیه با اردوغان آغاز نشد و با شکست او پایان نخواهد پذیرفت. در مدت بیست سال حاکمیت حزب عدالت و توسعه، ده‌ها گروه مذهبی و فرقه‌ی متصوف، هزاران خانقاه، صدها مدرسه‌ی دینی، و روابط اقتصادی عظیمی حول این نهادها شکل گرفته است. حزب عدالت و توسعه بخش عمده‌ی انتشارات‌ را ازآن خود کرده است. هلدینگ‌های عظیم در سراسر ترکیه و حتی بانک‌های چند ملیتی هم تحت تسلط نیروی اسلام سیاسی هستند. تنها رقیب حزب حاکم در این زمینه تشکیلات «گولن» بود که پس از کودتای نافرجام ۲۰۱۶ پاکسازی و حذف شدند.

علاوه بر این جایگاه سیاسی اردوغان نیز در حال حاضر چیزی فراتر موقعیت ریاست جمهوری است. برای بخشی از جامعه‌ی ترکیه، او تکرار شاهان عثمانی‌ست که از میان تاریخ برخواسته و برای بازگرداندن شکوه پیشین آمده است. حضور سنگین حزب عدالت و توسعه در پارلمان ترکیه نیز می‌تواند ابزار نیروی اسلام سیاسی برای اعمال قدرت باشد.
نیروی اسلام سیاسی در ترکیه، تجربه‌ی سال‌ها فعالیت اپوزیسیونی را در کوله‌بار خود دارد. حتی شخص رجب طیب اردوغان پیش از رسیدن به قدرت با اتهامات مرتبط با فعالیت در زمینه‌ی اسلام سیاسی دوره‌ای از محکومیت قضایی را سپری کرده است. از این رو حزب عدالت و توسعه فردای شکست، نه یک حزب منزوی و شکسته، که به یک اپوزیسیون پویا، با شبکه‌ای وسیع از هواداران در نهادهای مذهبی تبدیل خواهد شد. حزب عدالت و توسعه حتی در صورت شکست هم یک مانع اساسی بر سر راه سکولاریسم و دموکراسی در ترکیه خواهد بود.

شش: پایان اردوغان پایان پان‌ترکیسم در ترکیه نیست

با شکست اردوغان حزب ملی‌گرای سنتی MHP دو راه در پیش روی خود خواهد داشت. یا ماندن در ائتلاف با اردوغان و انتظار برای انتخابات بعدی، و یا جدا شدن از ائتلاف و بازگشت به سلک پیش از ائتلاف: ناسیونالیسم رادیکالِ بیرون قدرت، با آرزوی پان‌ترکیسم در سر و سازماندهی در این راستا.

اما MHP تنها مدعی پان‌ترکیسم در ترکیه نیست. حزب İYİ Parti، که پس از حزب CHP مهم‌ترین نیروی حاضر در ائتلاف اپوزیسیون است، شکلی مدرن از پان‌ترکیسم را نمایندگی می‌کند. مواضع این حزب دست کم در رابطه با توسعه‌طلبی در «کشورهای ترک» و «ترک‌های جهان» در ماهیت تفاوتی ما MHP ندارد. گفته می‌شود که کیلیچداراوغلو در صورت رسیدن به کاخ ریاست جمهوری، تعداد قابل توجهی از وزرا را از İYİ Parti خواهد آورد.

شخص کیلیچداراوغلو نیز دست کم در مبارزات انتخاباتی خط مرز روشنی را با پان‌ترکیسم ترسیم نکرده است. «سازمان دولت‌های ترک» به عنوان نهادی که توسط اردوغان برای تاثیر سیاسی در کشورهای آسیای مرکزی تشکیل شده است، در گفتمان کیلیچداراوغلو نیز جایگاه ویژه‌ای دارد و او حتی قول توسعه و تقویت این سازمان را داده است. علاوه بر این بر خلاف تصورات، کیلیچداراوغلو در رابطه با مساله‌‌ی پ‌ک‌ک حتی مواضعی تندتر از اردوغان دارد. هرچند که او در مساله‌ی کُردی و حقوق اتنیک‌ها دست کم در گفتمان، به دموکراسی و تکثر پایبند است.

هفت: دموکراسی، رویای خاورمیانه

نگاهی به وضعیت کشورهای مختلف خاورمیانه نشان دهنده‌ی فقدان دموکراسی از یکسو و «مقاومت شکننده» برای نیل به آن از سوی دیگر است. آغاز روندهای دموکراتیک در ترکیه، هرچند با اماواگرها و دشواری‌های فراوان، می‌تواند همچون سرآغازی برای دموکراسی در منطقه باشد.

از دیگر سو چپ ترکیه، نقش موثری در تضعیف جایگاه اردوغان و در مقاومت علیه تمامیت‌خواهی او داشته است. در فضای دموکراتیک همین چپ می‌تواند امکان‌های سیاسی خود را بیش از پیش شکوفا کند. سنت سندیکایی این کشور، فمنیسم پیشرو در ترکیه، مبارزه علیه ستم اتنیکی، مبارزه برای حقوق LGBTها و مبارزه‌ی طبقاتی در ترکیه عمری طولانی و ساختاری توانمند دارد که توسط حزب حاکم مهار شده است. گشوده شدن روزنه‌های دموکراسی می‌تواند امکان فعال شدن این توانمندی‌ها را مهیا کند. نیروهای چپ و مترقی منطقه نیز می‌توانند با بهره‌مندی از این ظرفیت، امیدوار به تاثیر وضعیت ترکیه در وضعیت کشورهای منطقه باشند.

هشت: رویای دموکراسی، کابوس پناهجویان

درک عام در رابطه با سیاست‌های احزاب سیاسی در مورد مساله‌ی مهاجرت و پناهندگی در این راستاست که احزاب چپ همیشه موافق مهاجرت و حامی پناهندگان‌اند و احزاب راست مخالف آن‌ها. در ترکیه این رابطه برعکس است! اپوزیسیون ترکیه به شمول حزب چپ میانه‌ی CHP که حالا در مسیر کاخ ریاست جمهوری است، در مهاجرستیزی و مخالفت با حضور پناهجویان در ترکیه، هیچ مرزی را نمی‌شناسد.

ترکیه در حال حاضر پذیرای بزرگترین جمعیت پناهجویان جهان است: حدود چهار میلیون نفر که اکثریت آن‌ها مهاجران سوری هستند. شهروندان افغانستان، عراق و ایران نیز در میان این پناهجویان قرار دارند. در ضمن باید توجه کرد که این آمار تنها به پناهجویان ثبت شده مربوط می‌شود و تعداد قابل ملاحظه‌ای «پناهجوی غیر قانونی» و ثبت نشده نیز در ترکیه سکونت دارند. کمال کیلیچدار اوغلو گفته است ظرف دو سال این عدد را به صفر خواهد رساند. او همچنین از موضع ناسیونالیسم تند گفته است حتی فروش خانه به خارجی‌ها را ممنوع خواهد کرد. با شکست اردوغان، روزهای بسیار سختی در انتظار پناهجویان خواهد بود.

بحران پناهجویی در ترکیه بحرانی چندوجهی است. از یک طرف جنگ و ناآرامی و بحران سیاسی در خاورمیانه، همچون دلیل اصلی پناهجویی همچنان وجود دارد و از دیگر سو اتحادیه اروپا، مایل نیست که سر ریز این بحران به کشورهای اروپایی را بپذیرد. بنابراین ترکیه به مقصد نهایی بسیاری از پناهجویان منطقه تبدیل می‌شود و در قبال جلوگیری از ورود پناهجویان به اروپا، از مشوق‌های مالی و سیاسی اروپا بهره‌مند می‌شود. پاک کردن صورت مساله، غیر انسانی‌ترین روش برای حل مساله‌ی پناهجویان در ترکیه خواهد بود.