یادآوری اتفاقات سال ۸۵: کاریکاتور جنجالی روزنامهٔ ایران
کاریکاتور جنجالی روزنامهٔ ایران در هفتهنامهٔ ایران جمعه، ویژهنامهٔ روزهای جمعهٔ روزنامهٔ ایران (به صاحبامتیازی خبرگزاری جمهوری اسلامی) ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۵ در صفحهٔ «کودک و نوجوان»، بهصورت کمیک استریپی باعنوان «چه کنیم که سوسکها سوسکمان نکنند» منتشر شد.
در این مقاله هشت شیوه مبارزه با سوسکها به بچهها آموزش داده میشود و هر شیوه نیز با کاریکاتوری نمایش داده شده است. در یکی از این کاریکاتورها کودکی با یک سوسک صحبت میکند و سوسک زبان کودک را نمیفهمد و به زبان ترکی میگوید «نمنه» که بمعنی «یعنی چه» است. در متنی که در کنار کاریکاتور و تحت عنوان «گفتمان» آمده نوشته شده: «… مشکل اینجاست که سوسک زبان آدم حالیش نمیشه. دستور زبان سوسکی هم آنقدر سخته که هشتاد درصد خود سوسکا هم بلد نیستن و ترجیح میدن به زبانهای دیگه حرف بزنن!…». شیوههائی که برای مبارزه با سوسکها پیشنهاد میشود شبیه شیوههای حذف مخالفان سیاسی و مدنی توسط حکومت میباشد و هر كسي این مقاله را بخواند بسادگی متوجه میشود که منظور نویسنده مقاله و کاریکاتوریست، ترکها هستند.
رئیس انجمن کاریکاتوریستهای تبریز، طی یادداشتی در وبگاه رسمی این انجمن، درمورد کاریکاتورهای روزنامهٔ ایران نوشت: کارتونیست روزنامهٔ ایران طی نامهای طولانی برای بنده مسئله را توضیح دادهاست که: «استفاده از واژههای «سنهنه» و «نهمنه» که در دیالوگ سوسک آورده شده، اصطلاحاتی هستند که روزانه در زبان فارسی بهکار گرفته میشوند، و این نکته نشان از نفوذ زبان تُرکی در زبان فارسی دارد. نکتهٔ دوم اینکه در همان صفحه یا صفحهٔ ۲۰ روزنامه، کارتونهای دیگری کشیده شده که قورباغه و سوسک با لهجهٔ غلیظ تهرانی حرف میزنند، درحالیکه حمل بر سوسک بودن تهرانیها نشدهاست». وی افزود: کارتونیست روزنامهٔ ایران در ادامه توضیح داده که دوستان زیادی از تبریز و اردبیل دارد و هیچ مقصودی در طنز بهکاررفتهشده نداشتهاست و هیچ دلیلی برای توهین به ترکها وجود ندارد. این توضیح اولا برخلاف آن چیزی است که در کنار کارتون نوشته شده بود و دوما از آنجا که فارسی زبان رسمی کشور است و تمامی مطالب به این زبان نوشته و بیان می شود هیچگاه شائبه های از این دست را بهمراه نخواهد داشت.
چند روز بعد، بار دیگر توهین تکرار میشود و همین روزنامه مقالهای چاپ میکند با عنوان «چنگیز میمیرد» که بسیار مستهجن است. ده روز بعد از چاپ این مقالهها دانشجویان دانشگاه تبریز که پایتخت منطقه ترک نشین ایران است در دانشگاه تجمع میکنند و سپس از دانشگاه خارج شده برای دادن نامهای اعتراضی به کاریکاتور روزنامه ایران بطرف استانداری حرکت میکنند. در بین راه پلیس ضد شورش به دانشجویان حمله میکند و زدوخورد بین آنان در میگیرد، در این هنگام مردم عادی به کمک دانشجویان میآیند و عدهای نیز به ساختمان استانداری و چند بانک خساراتی وارد میکنند که کار به پرتاب گاز آشگ آور و سپس شلیک گلوله بروی تظاهر گنندگان میکشد و تعداد زیادی زخمی و عدهای کشته میشوند در روزهای بعد شهرهای، ارومیه، زنجان، اردبیل، خیاو (مشگین شهر)، مراغه، مرند، میانه، قوشاچای (میاندو آب)، سولدوز (نقده) و … برای همبستگی با قیام تبریز و اعتراض به توهین روزنامه ایران به تظاهرات بزرگ دست میزنند. در ارومیه دفتر روزنامه ایران و ساختمان رادیو و تلویزیون آتش زده میشود و در تظاهرات اردبیل، خیاو (مشگین شهر) و سولدوز(نقده) پلیس بروی مردم آتش گشوده و تعدادی کشته میشوند.
این حرکت اعتراضی که سراسر آذربایجان را فراکرفت و یک هفته تمام ادامه داشت و طبق نوشته سایتهای اینترنتی فعالین جنبش ملی آذربایجان ، چهل نفر کشته ، هزاران نفر زخمی و جمعا یازده هزار نفر دستگیر می شوند. رئیس دادگاه انقلاب تبریز فقط تعداد دستگیر شدگان تبریز را ٣٣٠ نفر آعلام کرد و پلیس هم کشته شدگان سولدوز را چهار نفر ذکر نمود.
این قیام، عظیم ترین حرکت سراسری آذربایجان بعد از استقرار جمهوری اسلامی بوده و مردم تبریز آنرا با قیام ٢٩ بهمن سال ١٣٥٦ تبریز مقایسه میکنند که آغاز شورشهای شهری علیه رژیم پهلوی بود و به انقلاب سال ١٣٥٧ منجر شد. لازم به توضیح است که برخی از منابع، این حرکات را به گروههای تجزیه طلب و پان ترکیست از جمله گروه گرگهای خاکستری نسبت دادند.
گرچه چاشنی انفجاری حرکت آذربایجان ، کاریکاتور مانا نیستانی در روزنامه ایران بود ولی ساده اندیشی خواهد بود اگر قیام میلیونی مردم را صرفا در اعتراض به یک کاریکاتور بدانیم. مجموعه عوامل و خواستههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی که بیست و پنج مورد آنها در اطلاعیه مجمع دانشگاهیان تبریز آمده بود بوجود آورنده این جنبش عظیم بودند. اگر تا اول خرداد ماه ١٣٨٥ یک جنبش هویت طلبی در آذربایجان وجود داشت، از فردای آن روز یک نهضت ملی پا به عرصه وجود گذاشت.
پی نوشت: در پی تظاهرات گسترده در تبریز و در دیگر شهرهای ترک نشین کشور، هیات نظارت بر مطبوعات تشکیل جلسه اضطراری داد و روزنامه ایران را توقیف موقت و پرونده آن را را به دادسرا فرستاد. روزنامه ایران ۳۱ اردیبهشت، عذرخواهی و اعلام کرده که مانا نیستانی را اخراج کردهاست. توقیف روزنامه ایران ۵ ماه ادامه یافت و سپس با تغییر کادر و مدیریت آن انتشار خود را از سر گرفت. غلامحسین اسلامیفر مدیر مسئول روزنامه نیز از اتهام ایجاد اختلاف بین قشرها جامعه و اهانت به مردم ترکزبان تبرئه شد.
ثبت ديدگاه