دکتر یاسر رحمانی ، پزشک کارگران هفت تپه به جرم اعلام همبستگی با اعتراض و اعتصاب کارگران هفت تپه در معرض بازداشت از سوی ماموران امنیتی قرار گرفته است. بر این اساس، دکتر یاسر رحمانی‌راد پزشک مجتمع نیشکر هفت ‌تپه در ساعات پایانی روز پنجشنبه ۱۶ مرداد ماه، با انتشار یک پیام تصویری، نسبت به خطر دستگیری خود هشدار داد و گفت: «به دنبال تهدیدات ماموران دستگاه‌های امنیتی اگر بازداشت شدم و یا اعترافات تلویزیونی و یا نوشتاری از من منتشر شد، بدانید که تحت شکنجه بوده است و وجاهت قانونی ندارد.»

https://youtu.be/1uLUx3LP2FE

دکتر رحمانی راد، اعلام کرد که چنانچه اعترافاتی از او پخش شود، زیر شکنجه بوده است. لازم به ذکر است که کارگران هفت ‌تپه از ۲۶ خردادماه امسال با خواست پرداخت مزدهای معوقه و حق بیمه، بازگشت کارگران اخراجی به سر کار و خلع ید از بخش خصوصی در اعتصاب هستند.

یاسر رحمانی‌ صبح پنجشنبه در یک پست اینستاگرامی حمایت خود را از اعتصاب کارگران نیشکر هفت‌تپه اعلام کرد و افزود پس از پایان کار روزانه در درمانگاه، «به جمعشان خواهم رفت. صدای بیصدایان خواهم شد.»
به نوشته‌ی سندیکای کارگران نیشکر هفت ‌تپه، در پی انتشار این پست پزشک شرکت از طریق تماس‌های تلفنی تهدید شد، درمانگاه محل کار او به محاصره نیروهای حراست و امنیتی درآمد و او «حتی حق خروج از اتاق خود را نداشت. تنها پس از اتمام اعتصاب کارگران و تحت الحفظ به ایشان اجازه خروج از درمانگاه و رفتن به منزل داده شد.»

وی در ادامه می‌گوید: «به شرکت نیشکر هفت‌تپه آمده‌ام. کمر خم شده‌ی این سنگ‌های تیپاه خورده‌ی رنجور رو معاینه می‌کنم. کارگران هفت ‌تپه پنجاه روز است در اعتصابند. از زمانی که که خود را شناختم اینان در اعتصاب بودند. اعتصاب برای یک سال، چند ماه و… اعتصاب تنها برای نان. پدرانی که غم نان کمرشان را دولا کرده است.

غم نان به زندانشان افکنده است. وادار به اعترافات اجباری‌شان کرده است. به سرویس‌های امنیتی بیگانه متصل‌شان کرده است!!! شلاقشان زده است و من هیچ دوست ندارم تصویری از کمر خم شده‌ی پدر ایرانی را بازتاب دهم. خودم شرمم می‌شود؛ ولی کمرهاشان را می‌بینم اشک از چشمانم و هق هق از دهانم جاری می‌شود. چه حکایت تلخی است داستان ناتمام پرابهام هفت تپه. بعد از تایم کلینیک به جمع‌شان خواهم رفت. صدایشان خواهم شد. مدیران این شرکت فقط زیر باد کولر گازی لم داده‌اند و مشغول رشوه دهی به مقامات قضایی. ولی من امروز به جمعشان خواهم رفت. صدای بی‌صدایان خواهم شد.»