ايران يك كشور كثير المله است و داراى چند ملت مختلف، نظير بريتانيا. اين سر آغاز سخنانم با دكتر رضا حسين بر است كه با حضور خانم شهلا انتصارى در تلويزيون كلمه انجام گرفت.درباره نامواژه عربستان گفتم كه اين نام فارسى است و صفويه بر زيستگاه ما گذشته اند كه در عهد پهلوى اول به خوزستان تبديلش كردند.اما اين كه چرا عرب ها به اين شورا و شوراها و جبهه هاى همانند آن نمى پيوندند گفتم: كمتر از بيست درصد امضا كنندگان بيانيه غير فارس اند در صورتى كه ٧٠ درصد جمعيت ايران غير فارس اند. فقط يك عرب بيانيه شوراى ملى تصميم را امضا كرده است.دليل رويگردانى فعالان مليت ها از اين شورا، استفاده از اصطلاح مبهم و قابل تفسير “عدم تمركز” است. در قانون مشروطيت به صراحت از نظام ممالك محروسه و انجمن هاى ايالتى و ولايتى سخن مى رود اما وقتى فرقه دموكرات آزربايجان و حزب دموكرات كردستان مى خواستند اين اصل را اجرا كنند سه نيروى موثر سلطنت طلبان به رهبرى شاه، ملى گرايان به رهبرى مصدق و اسلامگرايان به رهبرى آيت الله كاشانى با آن مخالفت كردند ، چه برسد به مفهوم نا صريح كنونى عدم تمركز. زيرا ملت غالب نمى خواهد امتيازات خودرا از دست بدهد.حتى از ملت پرجمعيتى مثل آزربايجان هم فعالان ترك اندكى اين بيانيه را امضا كرده اند. تا آنجا كه من از فعالان عرب و ترك و كورد و بلوچ اطلاع دارم كف مطالبات اينها فدراليسم است حتى خودمختارى هم نيست. اينها ممكن است براى همگرايى از حقوق بزرگتر مثل حق تعيين سرنوشت يا حق جدايى بگذرند اما از فدراليسم پايين تر نمى آيند. حتى اگر صدنا از اين شوراها تشكيل شوند اگر فدراليسم را نپذيرند اكثريت غير فارس ها به آنها نخواهند پيوست. در باره كاربرد اصطلاح تماميت ارضى در بيانيه شوراى تصميم هم گفتم كه اين اصطلاح در بند ٤ ماده ٢ منشور سازمان ملل آمده كه ناظر بر روابط ميان كشورهاست و ربطى به شهروندان و مليت هاى درون يك كشور نظير ايران ندارد.من نمى دانم تخم لق اين كلمه تماميت ارضى را چه كسى بين روشنفكران هموطن فارس ما انداخته است؟ من بر  ايجاد جمهورى دموكراتيك فدرال ايران تاكيد كردم زيرا دموكراسى بدون فدراليسم در ايران ميان تهى است و هر بيانيه اى بدون اين دو ارزشى نخواهد داشت. در پايان، مساله مليت ها را به شبحى تشبيه كردم كه بر فراز ايران در گردش است.

یوسف عزیزی بنی طرف