کینه و نفرتی که حکومت تهران از حکومت ملی آذربایجان داشت یکی به دلیل رسمی شدن زبان ترکی و دیگری به دلیل خود مختاری آذربایجان بود و این دو بند را تمامی شاهپرستان و دشمنان ملت آذربایجان در تمامی سخنرانی ها و مطالب خود به زبان می‌آوردند و به دلیل نفرتی که از فرهنگ و زبان ترکی داشتند می‌خواستند ریشه فرهنگ آذربایجان و تمامی مراکز فرهنگی که توسط دولت ملی آذربایجان ایجاد شده بود از بین ببرند و برای همیشه خود را از دست زبان ترکی راحت کنند. این ائدولوژی ضد بشری و ضد انسانی توان تحمل زبان ترکی را نداشت و برای ریشه کردن زبان ترکی دست به کار ضد انسانی و وحشیانه دیگری زدند در کنار کشتار ملت آذربایجان و آزادیخواه تبریز، تمامی کتابهای ترکی و اسناد ترکی را آتش زدند.
“سوزاندن کتابهای ترکی پس از کشتار سیاه روز 21 آذر ماه آغاز گردید.در 26 آذر 1325 چند روز بعد از اشغال آذربایجان توسط ارتش شاهنشاهی ایران و فروپاشی حکومت ملی آذربایجان به ریاست دولت مرد ترک پیشه وری، تمام کتب، نشریات و سایر مکتوبات جمع آوری و در طی مراسمهائی در چند نقطه شهر تبریز و دیگر شهر های آذربایجان صرفا بدین بهانه که به زبان ترکی نوشته شده اند به آتش کشیده شد. عاملان این کتاب سوزی، همان ماموران دولت ایران و ارتش غالب و اشغالگر بودند که 5 روز قبل به دستور تهران و بعد از سرکوب حکومت ملی آذربایجان در طی یک روز بیش از دوازده هزار تن ترک را قتل عام کرده و در شهرهای آذربایجان سیل خون به راه انداخته بودند. فرمان اجرای این اقدامات مستقیما از جانب دولت ایران و تهران صادر شده بود و سوزانیدن کتب ترکی همزمان با تبریز، در چند شهر دیگر آذربایجان نیز به وقوع پیوست. در شهر تبریز، کتابسوزی در چندین نقطه از جمله میدان ساعت و میدان شهرداری تبریز، دانشسرای این شهر و در بسیاری از مدارس انجام شد، به گفته شاهدان عینی که برخی از آنها اکنون نیز در قید حیات اند کودکان و دانش آموزان دبستانی را به صف کرده و آنها را مجبور می‌کردند تا جهت کسب اجازه برای ادامه تحصیل، با تشکیل صفهای متعدد منتهی به تلهای آتش، کتابهای درسی دریافتی خود از مدارس را که به زبان ترکی بودند و مخصوصا کتاب درسی �آنادیلی� (زبان مادری) را �زنده باد شاه� گویان و با دست خود در آتش اندازند، بسیاری از کودکان به دلیل امتناع از به آتش انداختن کتب درسی خود به شدت مضروب گردیدند و یا آتش در کف دستانشان گذاشته شد.
این کتاب سوزی در آنچنان مقیاس وسیعی انجام گرفت که ستونهای غلیظ دود ناشی از سوزانیدن کتب و مکتوبات ترکی برای ساعتها از همه جای این شهر بزرگ قابل رویت بود. در همان روز در میدان دانشسرای تبریز تعدادی از جوانان ترک به دار آویخته و بنابر برخی از ادعاها جند معلم زنده زنده در آتش افکنده شدند. در شهرهای تبریز، اورمو، زنجان و اردبیل و… منازل بسیاری از روشنفکران و مبارزان به دلیل مخالفت با تحویل کتابهای ترکی همراه با اعضای خانواده هایشان به آتش کشیده شد. در تبریز همزمان با فاجعه کتابسوزی، دانشگاه تازه تاسیس شده آذربایجان از سوی نیروهای اشغالگر تخریب گردید”.
در این مورد روزنامه ضد ترکی اطلاعات این خبر را با تیترزیر و به همراه خبر آن منتشر کرد:
“کتابهائی که به زبان ترکی بود سوخته شد
دیروز در دبیرستان فردوسی دانش آموزان و مردم تبریز از سرهنگ زنگنه قهرمان رضائیه سپاسگزاری کردند و احساسات پرشوری ابراز داشتند. دیروز در مقابل شهرداری کتابهای ترکی را مردم سوزاندند”.
این جنایات ضد انسانی و ضد بشری در دنیا فقط از طرف دشمنان ملت ترک انجام شده است و در جای دیگر کمتر می‌شود سراغ اینگونه اعمال ضد انسانی را گرفت. این افراد که ادعای فرهنگ و تمدن دارند ولی برای از بین بردن فرهنگ و زبان دیگر ملیتها کتابهای آنها را به آتش می‌کشند تا آنها را استعمار کنند و حافظه ملی و تاریخی آنها را از بین ببرند.
جمیل حسنلی در مورد کتاب سوزان و نابودی مراکز فرهنگی آذربایجان توسط حامیان ارتش چنین می‌نویسد:
“…بعد از این وقایع، کتابهای درسی منتشر شده به زبان ترکی به شعله های آتش سپرده شدند، آموزش زبان ترکی ممنوع شد، دانشگاه، تئاتر ملی، فیلارمونی و موزه بسته شدند، مجسمه های ستارخان، باقرخان و خیابانی که در زمان حکومت ملی نصب شده بودند برداشته شدند”.
اما گزارش روزنامه آتش که طرفدار شاه منصوب بیگانگان بود درباره کتاب سوزی در تبریز در زیر بخوانیم:
“امروز ساعت 11 و نیم قبل از ظهر از طرف دانش آموزان و دانشجویان شهر تبریز در میدان مقابل شهرداری جشنی با حضور عده ای بسیاری از اهالی شهر و مخبرین مطبوعات پایتحت و افسران ارتش و مامورین دولت برپا گردید و قبلا در وسط میدان آتش بزرگی افروخته بودند و مقدار زیادی کتب کلاسیک ترکی را که فرقه ننگین دمکرات چاپ کرده و به زور می‌خواستند به کودکان تدریس نمایند. در میان کف زدن و هورای حضار و فریادهای زنده باد اعلیحضرت شاهنشاه محبوب ما و پاینده باد جناب اشرف قوام السلطنه و محو باد دشمنان آذربایجان و نابود باد خائنین ایران، تمام کتابها را در آتش ریختند”.
چنان که از گزارش روزنامه آتش بر می‌آید کتابهای ترکی را در حضور خبرنگاران سوزانده‌اند و آنها هم هورا کشیده‌اند. این شاید اولین کتابسوزانی باشد که در حضور خبرنگاران انجام شده؛ آنها که خود را اهل قلم می‌دانند و متعهدند که جزء حقیقت را نگویند.
اما این عمل آتش زدن کتابها آنقدر شنیع و عمل زشتی بوده که بسیاری از آزادیخواهان جهان این عمل را باور نمی کردند و فکر می‌کردند این یک عمل تبلیغاتی از طرف هواداران حکومت ملی آذربایجان است. چرا که، در ذهن و باور آنها نمی‌گنجید که ارتش در حضور خبرنگاران به این عمل ننگین دست بزند و خبرنگاران هم این عمل را محکوم نکنند. روزنامه اطلاعات در تاریخ 13/11/1325 در سرمقاله خود جوابی به نویسنده روزنامه جمهوریت ترکیه نوشته است که قابل تامل است نوسینده ترک سوزانده شدن کتابها و پرشدن خیابانها از کشته ها را باور نمی کرده حالا عین این سرمقاله ذکر می‌گردد:
اول مطالب ترجمه شده نویسنده جمهوریت در سرمقاله روزنامه اطلاهات آورده می‌شود:
“روزنامه جمهوریت برای ترکهای بدبخت آذربایجان دلسوزی می‌کند
امروز دمکرات‌های آذربایجان به روسها پناهنده شده‌اند و قوای تهران به تبریز وارد شده. اگر شایعات پر شدن جاده‌های تبریز از اجساد مردگان طرفداران خود مختاری و یا آتش زدن کتابهای درسی را اثر تبلیغات دانسته و کنار بگذاریم نمی‌توانیم. دو موضوع حقیقی را از نظر دور داریم؛ یکی از اینها مشغول و سرگرم بودن دادگاههای زمان جنگ است به صدور احکام به اعدام و دیگری ترکی صحبت نکردن رادیوی تبریز که از تاسیسات طرفداران خود مختاری بود.
متعاقب اینها دیگر چه خبرهائی خواهد رسید؟ آیا زبان ترکی از مدارس محاکم و دوایر دولتی نیز طرد خواهد شد؟ معلمین مدارس که می‌گویند شماره آنها به دو هزار نفر خواهند رسید و به ترکی تدریس می‌نمایند به دادگاه زمان جنگ کشیده می‌شوند؟ فارسی شدن تدریسات، بسته شدن چاپخانه‌ها و روزنامه‌ها راست خواهد بود؟ به نشر روزنامه‌های ملیون به زبان ترکی اجازه داده خواهد شد؟ به تمامی اصلاحات سوسیال اکونومیک، داغ (مهر) بلشویزم زده شده و حاکمیت خان خانی که تفاوتی با اشتراکی‌های بولشویکی ندارند دو مرتبه برقرار می‌شود تا به بد خواهی دشمن ترک میدان داده شده و برای خالی کردن آذربایجان از آذربایجانی‌ها آنها را به صورت قافله به جنوب کوچ خواهند داد. یعنی ترکهای بدبخت آذربایجان را که پس از فتوحات عرب، ایران را که فانی شده بود و به صورت دولت در آورده و قرنها آنرا اداره نمودند اکنون از بدبختی سرخ خلاص شده و به دست حکومت خود به طرف فلاکت تازه‌ای سوق داده خواهند شد.
دریافت خبری که همه اینها را برساند تصور نمی رود”
حالا پاسخ سرمقاله نویس اطلاعات به نویسنده روزنامه جمهوریت
در مورد سوزاندن کتابهای ترکی:
“سوزاندن کتابهای درسی ترکی که نویسنده (نویسنده روزنامه جمهوریت) آنرا بدین نحو تحریف و تعبیر کرده خود یکی از دلایل بارز علاقه مردم آذربایجان به زبان پارسی است زیرا دانش آموزان و خود همان معلمینی که نویسنده از آنها یاد کرده خودشان با دست خود، حتی قبل از اینکه نیروی دولت ایران وارد شهرهای آذربایجان گردد این کار را کردند برای اینکه نه معلمین و نه دانش آموزان از تدریس زبان ترکی که بدانها از طرف پیشه وری تحمیل شده بود رضایت نداشتند و ندارند و آن دو هزار معلم که نویسنده بدان اشاره کرده همان معلمینی هستند که سالیان دراز به زبان پارسی تدریس کرده اند و اصولا زبان پارسی را از ترکی، مانند مردم روشنفکر آذربایجان بهتر می‌دانند و به همین دلیل مردم با سواد آذربایجان، از روزنامه پارسی هم بهتر از روزنامه ترکی استفاده می‌کنند و اگر چندی هم روزنامه ترک‌زبان در آذربایجان انتشار یافت. انتشار این روزنامه‌ها هیچگونه ارتباطی به تمایلات مردم آذربایجان نداشته و ندارد”.
قضاوت در مورد پاسخ سرمقاله نویس را باید به خوانندگان واگذار کرد. چرا که امروزه شواهد معتبر و غیر قابل انکاری از همکاری ارتش در جمع آوری کتابها و آتش زدن آنها در دست ‌می باشد.
هیچ سازمان سیاسی به این جنایات وحشتناک اعتراض نکرد. تنها برادران و خواهران ما در شمال بودند که مثل همیشه دست ما را گرفتند و از ما حمایت کردند و با صدای بلند به این بی عدالتی و تجاوز اعتراض کردند و انسانهای آزاده در جهان را نسبت به این جنایات آگاه کردند. �صمد وورغون� که در کنگره جهانی صلح در پاریس شرکت نموده بود با خواند شعر �یاندیریلان کتابلار� اعتراض ملت آذربایجان را به گوش جهانیان رساند..
حکومت ملی آذربایجان ومروری بر نسل‌کشی 21 آذر مؤلف:حسین علیزاده (باریش مرندلی)