فرزاد صیفی‌کاران

«گلزار شقایق‌ها، ناگفته‌های زنان مبارز کردستان ایران»، نام دومین کتاب گلرخ قبادی است که توسط نشر «نقطه» منتشر شده و در واقع ادامه کتاب نخست او به نام «شقایق‌­ها بر سنگلاخ» است. گلرخ قبادی در این دو کتاب برای نخستین بار به روایت چند دهه مبارزات آزادی‌­خواهانه زنان کردستان ایران از دوره پهلوی تا حال حاضر پرداخته است­. روایت­‌هایی که بسیاری از آنها یا از زیر خاک برخواسته‌­اند یا از سایه مبارزات و حماسه‌­های مردان با تاخیری چند ده ساله بیرون کشیده­‌ شده‌اند.

این کتاب شامل چهار بخشِ «زنان زندانی سیاسی»، «مادران مبارز»، «تبعیدی­‌ها» و «جان باختگان» است. بخش دوم کتاب به مادرانی اختصاص دارد که در قامت زنان مبارز، دوشادوش فرزاندانشان برای آرمان‌هایی که گاه با آرمان­‌های آنها در تضاد بود، مبارزه کردند.

قبادی در مقدمه این کتاب می‌نویسند:

«ثبت این مبارزات، نسل‌های آینده را از تجربه‌ی زیسته‌ی چند نسل زن کُرد، آگاه خواهد کرد و امکان سنجش دستاوردها و نیز کمبودها و اشتباهات را فراهم خواهد ساخت. زیرا نگارش زندگی‌نامه‌ی زنان مبارز و یادمانده‌های آن‌ها در بستر مبارزه، به نگارش تاریخ مبارزات حق‌خواهانه و فیمینیستی زنان کردستان یاری می‌رساند.»

زمانه به مناسبت انتشار تازه‌ترین کتاب گلرخ قبادی، با او گفت‌وگو کرده است.

گلرخ قبادی در کتاب گلزار شقایق‌ها خواننده را با دنیایی آکنده از امیدها و آروزها در تاریخ مبارزات زنان کردستان همراه می‌کند که بسیاری از آنها مجال دیده شدن پیدا نکرده‌اند. امیدها و آروزهایی با درد و رنج عجین شدند. این روایت‌ها روزنه‌ای از زندگی شخصی زنان کُرد به سوی اهدافی برابری‌خواهانه به تصویر می‌کشد که ساختارهای جنسیت‌زده و مردسالار را از همان کانون خانواده تا لایه‌های مختلف جامعه و ارکان قدرت پس می‌زند.

باقر مومنی، تاریخ‌نگار و مترجم درباره این کتاب چنین نوشته است:

«با خواندن این کتاب سرزمینی در نظرم مجسم شد که ابلیس بر آن فرمان می راند و جن ها و شیاطین در آن جولان می دهند. آن ها هرگاه دل شان بخواهد، صبح یا عصر یا نیمه شب، به محل سکونت مردمان هجوم می برند، علاوه بر مردان، زنان و بچه ها را هم با لذتی جنون آمیز مورد آزار قرار می دهند و اگر کسی اعتراضی کند او را با گلوله یا کارد هدف می گیرند و درجا از پا درمی آورند. آن ها جز زندانی کردن و شکنجه‌ی انسان ها، خانواده ها و خویشان را به صورت جمعی از خانه و سرپناه شان دور می کنند، مدت هایی طولانی به تبعید می فرستند و بی پناه در سرزمین های ناشناخته آواره می کنند.»